3 Stars

خداوندا مرا دیگر نمی خواهی!

ارسال شده در تاریخ : 13 شهریور 1400 | شماره ثبت : H9418070


تو را ای بامداد؛
بالا بزن دستی !
دخالت کن،
ببخشاید مرا،
خنیاگر هستی !
غلط کردم، اگر آن شب ندیدم
روی ماهت،
پای آن مهتاب !
غلط کردم، اگرپای علفها را، نبوییدم، نبوسیدم !
اگر این آسمان را، ساده می دیدم !
اگر پرواز را پروانه می دیدم !
اگر احساس دریا بودی و
من آب می دیدم !

بگو شرمنده از هراشتباهم
تاکه برتابد !
تمنایی ! که تاب آرد؛
شوم آنی، که او خواهد !
خدا داند،
که بیزارم ز، دنیایی
که می خواهد سلامی؛
یا دهد، دستت به رویایی !
خدا داند،
نمی خواهم دگر یاری،
که یاد از ما کند شبهای تنهایی !

بگو در، دار آدم،
آشنایی نیست؛
دل درمانده را،
حاشا، دوایی نیست !
بگو بشکن
سکوت رازدارت را !
هویدا کن به این درمانده،
دادت را !
بمیرد ناسپاست، باورت دارم !
تو را من، بی نهایت دوست می دارم !
بگو پر،
تا که پر گیرم ، ز پروازت !
بگو دل،
تاکه گردم پای دلدارت !
ولی باورکن
این تقدیر را دیگر نمی خواهم !
دگر تحقیر و تنهایی آدم را نمی تابم !

تو دانی که، چه تنهایم؛
خدایا، برنمی تابی !
نمی دانم چه می گویم؟!
مرا دیگر نمی خواهی !

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 70 نفر 129 بار خواندند
امیر عاجلو (14 /06/ 1400)   | بهنام حیدری فخر (14 /06/ 1400)   | محمد خوش بین (15 /06/ 1400)   | علی مزینانی عسکری (17 /06/ 1400)   | رضا کاظمی اردبیلی (25 /06/ 1400)   | محمد مولوی (01 /01/ 1401)   | متین حکیم پور (19 /08/ 1401)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :6


نظر 8

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا