هیچ فریادی درون شهر نیست
هیچ تاوانی به جز یک قهر نیست
مردمی در خواب غفلت مانده اند
دیر بیداری گران، جز زهر نیست
ظلم، حاکم، تا که انسان را به بند
در اسارت هم، فرار از زجر نیست
مرگ آسان، درکمین زنده هاست
کوسه ای دیگر درون بحر نیست
مکر ، تنها رفتن صیدی به دام
اتحادی در میان ماهیان نهر نیست
زندگانی هدیه خالق به ماست
طاقتی بر خاک، حفر قبر نیست
حاصل این جنبش چرخ و فلک
بند استبداد بودن، قدر نیست
ارزش انسان به خون دل،گواه
خواری و ذلت ، شعار دهر نیست
سراینده ادریس علیزاده
۲۳ شهریور ۱۴۰۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 27 شهریور 1400 09:53
درود بر شما
ادریس علیزاده 27 شهریور 1400 16:05
????????
علی مزینانی عسکری 29 شهریور 1400 10:44
سلام و عرض ادب
بسیارزیباست و دلنشین
فقط عذرخواهم در این مصرع
اتحادی در میان ماهیان نهر نیست
فکر می کنم ماهیان اضافه باشد
ادریس علیزاده 30 شهریور 1400 10:58
درود بشما ممنون از نظر شما