مرا این خاک بی منت در آغوش کشید
بار سنگین قدم هایی که از دوش خمید
دیده را آغاز دیدن بر جمال خاک پاک
گرمی آغوش را با مهر دستانش نوید
در تمام سال های عمر . او با من بماند
هر تبسم، بغض را آرام از گوش شنید
او مرا پرورد در گهواره ی جانش مدام
خود ولی هیچ زمانی رنگ آرامش ندید
مهربانی بی کران او، پر از عشقم بر او
همچو مادر، از غم و غصه بر جانش خرید
پیری رخسار او ، شرمم نگاهش ناتوان
زخم های نا کسان بی وقفه در جانش پدید
سرود شده توسط ادریس علیزاده
اول خرداد ۱۴۰۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 01 خرداد 1401 22:56
!درود
ادریس علیزاده 02 خرداد 1401 14:28
درودتان باد