رد تمامیه قدم های توی قلبم
وقتی که میگشتی به دنبالم
نشونه ی حضور پر رنگ توئه
که جان تازه داد به اقبالم
همیشه به عشق تو می بالم
اگر چه التماس ، آخرین تیره
به سرنوشت زخمی ام سوگند
نبودنت ، شنیدن صدای آژیره
دردها در هر لحظهی عمرم
همراه حسرت، تسکین قلبم شه
سردی این تقدیر، آرامشم باشه
اما نمی تونه رویای تو شرمم شه
کم رنگی رویا، دوری هوای تو
بی تو ولی ، چیزی فراتر گم
وابستگی، عین نفس هایم
باشه دلیلی که، همواره سردرگم
می بالم از بختم بودن کنار تو
هرگز نشد از عمق چشمانم
از چشمه خوبی ، قدر تو بدونم
راحت بگم خیلی دوستت دارم
این زندگی بی تو، هرگز نمی ارزه
بی تو نفس ها، بیهوده در من هست
هر روزمو ، حسرت به دل میشم
این دلهره دائم ، درها به رویم بست
ادریس علی زاده
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 29 خرداد 1402 14:28
!درود
ادریس علیزاده 30 خرداد 1402 12:22
درودتان بیکران باد