انسان ،
با عبور از ، خلاقیت خویش،
در یک لحظه ؛
تصویر گسترده ای؛
از ممکن های بسیاری رو می بینه
در بر این رخ داد؛
.
… او خود میبیند که ؛
چگونه در این خلق ؛
” با خلاقیت خویش”
آنان که پیوسته بدنبال ، تکریم سکوت اند
همۀ آن ناظر و این حاضر در پیش گویند؛
سبب این نیست که “اینگونه ببینید”
شاید که ندانید؛ که درگیر زمانید
و قطعاً میخواهید ~ که بمانید
گویم به خود اکنون ، دریافتم اکنون
که در بند زمانم ، ~ هماکنون
شاید که نهفته ، اسرار شفایی ،
از بهر وجودی ، که حاضر شده اکنون
اینگونه برسد به نظر، که در این بین،
حجمی است،
که ذرات ابعاد صعود است
که همه در “بستر رود” است
~شاید همه باید، که بپرسند ”
” که چرا. اینجایم اکنون ”
~
~موجودیتی، در بستر این رود ،
حاضر شده و همه ناظر شده
همۀ آنچه در این بین،
” ظاهر شده است ” را
باید که ببینی ، ای فرد زمینی
اکنون که در بند ~ زمینی ،
بایست ببینی
~
????
~
شاید در پس~ اندیشهی خود ،
تصویر جدیدی ، گردیده تجسم،
هم اکنون~~
.
.
“اکنون که حضورت???? شده حاضر”
~بدنبال یقینی ای فرد زمینی ،
هم اکنون بدنبال یقینی ،
~
گرد هم گشته مکرر
از حجم عظیمی “منور”
آن دانۀ نور است
و در حال ظهور است
و برخی
در این بین،
همه درگیر اصولن ،
هم اکنون
برخی دراین لحظۀ اکنون،
همه درگیر سکوتند
آنان چه صبورند،
همه در بستر رودند
و درحال عبورند،
هم اکنون
چه لحظۀ نابی است ، “هم اکنون”
π∆ در خلوت با خود هماکنون ∆π
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 08 خرداد 1402 19:50
سلام ودرود
قاسم لبیکی 12 خرداد 1402 21:15