3 Stars

اندوه زمان

ارسال شده در تاریخ : 24 خرداد 1402 | شماره ثبت : H9425247

چند گاهی است که در پی “اکنون و جهانم”
خود ندانم که چه میخواسته‌ام از “دل و جانم”

جان شیرینم بیان کن
تو که از حال و احوال دلم باخبری…
گوی ، “گرداننده” رها کن
تن بی جان من از همهمۀ بی خبری…

حقیقت چیست اندراین لحظه و این سان
برای تن که حیران گشته از دیدۀ پنهان

تن به دنبال طبیب است
که دربند صلیب است

گر نداند که خود شافع درد است
معمای شفایش در اندوه زمان است

تن من حامل ابعاد تو گشت
روح من حافظ اسرار تو گشت

گر تو ارواح تن و باخبر از حال تن و فال منی
یاری ام کن جان شیرین ، که در دیدۀ پنهان منی

گر تو بنیاد منی ، نیمه پنهان منی
یاری‌ام کن جان شیرین ، تو اگر صاحب دنیای منی

من که میدانم محال است “ارتباطی اتفاقی افتد اکنون”
گوی بر من جان شیرین که چرا ” اینجایم اکنون ”

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 83 نفر 100 بار خواندند
امیر عاجلو (25 /03/ 1402)   | محمد مولوی (09 /06/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (25 /03/ 1402)  محمد مولوی (09 /06/ 1402)  
تعداد آرا :2


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا