رسولی خروشان
من از آسمان دلگیر نمیشوم
که گاه میبارد
گاه نمیبارد
گاه طوفان به پا میکند
شقایقها را با خود میبرد
لالهها را از ریشه میکند
رودها را گلآلود
خروشان
حتی صدای اقیانوس آرام را درمیآورد
کبوترها را به دیوار میکوبد
همه را میآزارد
و بعد از عشق میگوید
میبارد
می بارد
در دل من
من از آسمانها
هر+گز
دلگیر نمیشوم...
دیگر من مرده
که رسولی در تو دیده!
آشفته
با عشق رقصیده...
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 16 بهمن 1400 10:55
سلام ودرود