« عطر یار»
دلبر عاشق چو من، منتظر و بی قرار
مست و پریشان شود، از گذر عطر یار
ای که ز ما دوری و مینگری حال ما
این دل دیوانه شد، باز به دردت دچار
گر که ببینم تو را، یار فریبای من
میشوم همچون نسیم، موسم فصل بهار
بی تو کدر می شود، شیشه عمر دلم
آیینهای می شوم، پر ز غم و پر غبار
خام نگاهت شده، این دل صاف و زلال
تا که تو محرم شوی، بر دل من غمگسار
شاعر: هانیه علاالدین
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 26 فروردین 1401 22:10
!درود
هانیه علاالدین 08 اردیبهشت 1401 12:04
سپاسگزارم
حسن مصطفایی دهنوی 29 فروردین 1401 06:53
سلام و درود بانو
عالی است
سربلند و پاینده باشید
هانیه علاالدین 08 اردیبهشت 1401 12:05
ممنونم استاد لطف دارید