این شعر محو را که از هیچ سر زده ...
را مینویسم از چه کسی که نیامده ...
یا رفته ،بی که باز کند ،لب به گفتگو
یا مرده بی که گور شود ،طبق قاعده
این شخص سوم از همه ی ما غلیظتر
عاشق شده،مریض شده،بعد گم شده
گاهی سکوت کرده،خزیده درآیند.
گاهی کشیده در همه ی شهر،عربده
از گوشیو، الو،؟سلام...چه کسی آنسوی خط است؟؟
تا دیدن و ندیدن و قطع مراوده
تا اینکه سر درآورد از شعرهای من
بی شکل،بی مقدمه،یکباره،سرزده
حتی به من نگفت،که هستم،کجایی ام.
حتی به من نگفت، غمت را فرو بده
این شخص سوم است،خود من که بی صدا
باچهره ای جدید ،به دیدارم آمده
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 26 اسفند 1402 14:21
سلام ودرود
محمود فتحی 28 اسفند 1402 13:53
سلام درود
گاهی کشیده و درشهر عربده
مسجد ندیده ی راهی میکده