حسادت

حسادت درد بی درمان دنیاست
حقیقت را ندیدن ، دیدِ رویاست
حسود گر حاتم هم باشد تنهاست
حسادت گر نباشد دنیا زیباست
اگر تحقیق کنید که شایعه چیست
در آخر می کنید صدها حسود لیست
به پخش شایعه احمق دلیل است
که او جهل دارد و حسود ذلیل است
نفهمان شایعه ها ، باور هستند
کسانی که نخورده می چو مستند
اگر پشت سرت حرف هایی بستند
بدان حرف نیست حسد را عقده جستند
ضعیفان حرف مفت دارند فراوان
عمل در کارشان نیست مثل حیوان
قوی ها موقع حرف در سکوت اند
به رفع حاجت و دوستی چو کوه اند
پس آدم ها را میشه چند گروه کرد
گروه را هم که میشه چندحروف کرد
گروهی ظاهراً دوست اند، حسودند
گروهی احمق اند که کاش نبودند
گروهی هم نفهم اند که پلیدند
گروهی هم بجز ترس هیچ ندیدند
گروهی هم قوی هستند که طردند
از آن ها غافل ایم که مَردِ مَردند
اگر خواهی که در دنیا تو خوش زی
ببین حافظ چه می گوید همان بی
حسودان را به کُل از خود بریز دور
از احمق ها فرار کن همچو زنبور
نفهمان را نگیر بر خود مشاور
که فهم باجاهلان نیست ، هم مجاور
اگر با شخص زود باور عجین شی
یقین دار والدین را هم ظنین شی
ضعیفان را مگیر هرگز به دوستی
به چاه افتی که خود کَندی دو دستی
به آدم های پرحرف فاش نکن راز
عفونت می کند زخم های سر ، باز
از انسان های بی ایمان به دور باش
که در ایمان نور است و تو نورباش
خدایت را مکن هرگز فراموش
که عاشق را خدا گیرد به آغوش
بیا با اهل بیت دل آشنا کن
سپس آسوده در دریا شنا کن
پدر را همچو رَبت کن ستایش
که در قرآن چنین کرده سفارش
به مادرچون رسیدی سجده کن زود
که نفرینش کند دنیا را چون دود
یتیمان را نوازش کن که مَردی است
عیادت کن ز بیماران که دردی است
بگیردستی که دستش گیر ندارد
نکن صیدی که طفلش شیرندارد
دلش شاد کن کسیکه بی قرار است
بده قرضی که مقروضش، فرار است
حقوق و حقِ همسایه نگه دار
میان جمع نکن ، گناهی آشکار
اگر خوابست کسی ، بیداریش کوش
خودش را خواب زده بود کن فراموش
سوال این است که ای جناب حافظ
چگونه ما شناسیم اهل نافذ
جواب این سوال بسیار سهل است
به شرطی که به اهلش شرط اهل است
اگرشاگرد شوی در مکتب اهل
به استادی رسی پاسخ دهی جهل
سه اصل دارد سه شرط هم در کنارش
بدست آری خدا گوید سلامش
تفکرکن ببین چقدر بزرگ است
کسی را که خدا با او دهد دست
همان دستی که حیدر را نمود مست
حسین دار و ندارش داد و شد هست
به آن دستی که زینب گفت جمیل است
به عاشق بودنش عشقش دلیل است
به گوش باشید بگم اصل سه گانه
پس از آن هم سه شرطی که عیانه
قول هو الله احد اصل اصول
رمز پروازی که شد اِذن دخول
حبِ احمد حبِ زهرا و علی
از اصولیست که بُود تا ازلی
عهد و پیمان را وفاداری کنید
آنکه پیمان بشکند دوری کنید
این اصولی را اصلِ اصلِ دیگراست
برتری را برترینی سرور است
قول هو الله احد شد برترین
لم یلد قطعا وَلَم یولد سَرین
حال شروطی را که بودش ازشروط
مثل اصلی که اصول ها شد شروط
شرط اول خود شناسیم بنده ایم
فاقدش باشیم یقین شرمنده ایم
چه بسا هستند بظاهر عالِم عِلم علوم اند
چوشناختِ خود ندارندغرقِ درکبروغرورند
شرط دوم بندگی کردن درهرجا که خداست
حرمت ارباب برای نوکرش هرجا رواست
شرط سوم بوسه بر دستان و پای والدین
حرمت استاد و حرمت بر تمام شاهدین
گر بخواهد لیست کندحافظ تمام این اصول
لحظه ای نیستیم کسی را که نباشد در دخول

ایمیل مقصد