3 Stars

دلنوشته ای بر حزب [۳۵] قرآن،توبیخ یهودیان، شب معراج و اختیارات نبی

ارسال شده در تاریخ : 31 خرداد 1401 | شماره ثبت : H9421226



[دلنوشته ای بر حزب ۳۵ آیات ۱۷۱ تا ۲۰۶ سوره مبارکه اعراف]

آیه ۱۷۱- وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْکُرُوا مَا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ

کوه را بالای سرشان قرار دادیم
گویا سایبانی بر آنان نهاده ایم
گمان بردند سقوط کند سرشان
اضطراب گرفت تمام وجودشان
به تضرع افتادند و به هراس
وحشت گرفتند و شدند به سپاس
گفتیم آنان را در حال هراس
آنچه حکم کنیم گیرید به حواس
آنچه از احکام به شما داده ایم
مکتوب در تورات نهاده ایم
جدیت و قوت بدان عمل کنید
متذکر شوید و پرهیزکاری کنید
بترسید از خدا و کیفرهایش
نشکنید عهدها و پیمانهایش

برکندیم و برداشتیم کوه طور
نهادیم به سرهایشان کوه طور
که بیعت ستادیم به تورات عمل
از آن قوم صد رنگ و بدها عمل
چو دیدند به بالای سر کوه را
به لرزه گرفتار شدند روح را
به جسم و به روح و تمام وجود
زخوف و هراسان برفتند سجود
تعهد نمودند و امضای عهد
رسیدند به تورات و رفتند ز مهد
دوباره ز یاد رفت تمام عقود
بعهدی که دادند و بودند شهود
به طغیان گرفتار و عاصی شدند
فراموشی افتاد و راضی شدند
ربا شد حلال و حلال شد حرام
به ناحق شتابان و حق شد غلام
قضاوت به رشوه شفاعت به مال
به مشرک کرنش به مظلوم جمال
به گنجینه کردند کتاب همام
به شیطان رسیدند و اعمال تمام
شدند باز دوباره همان اهل کین
به دل عشق گوساله ظاهر به دین
تنفر به حکمت تاثر به زور
خدا را فراموش و گشتند چو کور
نه عشق نه راه نه مردانگی
تماما به دنیا شدند بندگی
طریقت گناه و شریعت مقام
به تورات نگاه و به شیطان امام
یقین و حقیقت شدند پرده پوش
به کیسه گرفتار و حمال به دوش
تجمل گرایی و اشراف گری
بزرگان نشستند به مشرب گری
و آنانکه عالم به تورات شدند
ز امی آنان به دل بد شدند
متاعی گرفتند و تورات دادند
حقیقت را دیدند و ظلمت دادند
به گمراهی رفتند و گمراه شدند
به همراه قرار بود و بی راه شدند

آیه ۱۷۲-وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِینَ

یاد آر ای رسول معلم ما
هنگامی را که خدای شما
ز پشت فرزندان آدم نبی
ذریه ی آنها را گرفت غنی
شاهد گرفت آنها را بر خود
و چنین گفت به بندگان خود
ایا من پروردگار شما نبیستم
همه گفتند آری بندگان توایم
شهادت می دهم خدای ماهایی
یگانه و بی رغیب جهان هایی
گواهی گرفتیم از آنان دلیل
نگویند قیامت نبودیم دلیل
که غافل نباشد به کیفر روا
نگویند مجازات غافل چرا

خالق یکتا پروردگار ما
ذریه آدم صلبش کرد رها
شکل ذره ،پس تمام ذره ها
درافق گسترده گشتند و رها
بعضی نورانی بعضی غیر نور
بعضی آمیزه به نور و غیر نور
وقتی دید آدم تمام ذره ها
کثرت و شکل و تفاوتها بجا
در تعجب شد ولی حرفی نزد
نزد ارباب ناروا حرفی زند
خواست تا رب نسل آدم رو کند
بنگرد نسلش بدان ها خو کند
در تفاوتهای نور و ظلمتی
اینچین باشند یقینا امتی
گفت آدم را که انها را نگر
تا بگویم آخر نسلت دگر
نور محضند بعضی از این ذرهها
بندگان خاص من تو ذره ها
برگزیدم اولیای خاص خود
صلب آدم که چو نورند ذرهها
در اطاعت از من و احکام من
در مقام اند تا ابد مهمان من
دربهشت اند و خودم میزبانشان
گاهی اوقات هم شوم میهمانشان
آنچه ذرات ظلمتی شکلند بدان
ذریه ات کافرانند در جهان
بی مطیعند و ستم برخود کنند
در جهنم تا ابد جا خوش کنند
و کسانی که به نور و ظلمتند
که کثیری در جهان این امتند
کار نیک و کار بد مخلوط کنند
منتظر هستند بر آنان حکم کنند
گر به عدل آیم عذابند کلشان
گر به فضل آیم ببخشم کلشان
بوالبشر که عالم اسماء شده
علم و دانشهای او جویا شده
اسم هرچیزی که درآن چیز هست
تا ابد دارد به جانش یا به دست
هر لقب را او دهد بر هرکسی
آن مبدل نیست قدرت بر کسی
هر که آخر مومن است اول پدید
هر که آخر کافر است خود کرد پدید
اسم هر چیزی را ازخالق شنو
جاهلان را کی شود اسمی شنو
نزد موسی شد نام چوپ عصا
نزد یکتا بود نامش اژدها
نزد ماها شد منی نام پلید
نزد یزدان بامنی عشق شدید

آیه ۱۷۳- أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَکَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ ۖ أَفَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ

یا بگوئید که همانا چون پدر
قبل ما مشرک شدند آیا پدر
بعد از آنها بوده ایم ما در جهان
شرک آنان را سزاست ما را بِدان
ما ندانسته شدیم کافر خدا
علم داشتیم میشدیم قطعا جدا
غافلان را عدل نیست باشد جزا
تو خدای عادلی، کیفر چرا

فراموشکارست انسان یقین
نفع خود طلبد حتی به دین
نفس عماره ی کل انسان ها
فصل المشترک بین حیوانها
در تقابل است دائما با عقل
نفسیات طلبان را گوید نقل
ان الانسان لفی خسر قطعا
اندکی جز گرفتارشیم حتما
حجت تمام کرده خدا قطعا
فهمیده ایم و نفی فهم حتما
گیریم فراموش کرده ایم عهد الله
شک و تردید گشته ایم به عهد الله
چند هزار فرستاده رسول الله
چند کتاب نازل شده سوی الله
تورات موسی حق نیست مگر
انجیل عیسی چرا نکنیم نظر
تحریف شدند و اعتباری نیست
بهانه جویی دیگه کاری نیست
نازل کرده کتاب مجید قرآن را
حق گفته ، حق است فرقان را
میزان عدالت است و کامل
سوی خداست و ندارد عامل
حقانیتش را حق تایید کرده
تحریف نشده و حفظش حافظ کرده
عذری نپذیرد خداوند کسی
با اینهمه حق و آیت و دادرسی
با ختم رسل خاتمه داد راه یکیست
بیراهه رود هر نَفسی چاره به چیست
آنجا که خدا رحمت کل است و رحیم
بر احمد خود ختم نهاد ، شر رجیم
اکملت فرستاد و جهان کامل شد
با عشق ولایت همه جا ساحل شد
زین پس کسی غرق شود در دریا
از جهل خودش غرق شده در دریا

آیه ۱۷۴- وَکَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ وَلَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ

اینچنین شرح دهیم آیات را
پاسخ روشن دهیم سوالات را
سوی پروردگارتان باز گردید
باشد که ز رستگاران گردید

تسبیح سنگ ریزه در دست رسول
حجت نیست اقرار انسان به قبول
عقل کاملی که انسان دارد
اختراعات و اکتشافات دارد
شده اند زائیده گوشت و خون
عقلانی است چنین یا به دون
مالکی ندارد این عقل بشر
اتفاقی شکل گرفته به بشر
گر یکی را هم اتفاقی شد
الباقی را چطور باقی شد
ذره ای تفکر و ساعتی عقل
حکم مالک دهد نه حکم نقل
فیل بزرگتر است یا انسان
شتر قوی تراست یا انسان
مورچه چی و زنبور عسل
شیر درنده یا روبه دغل
سگ و موش و وال دریایی
عقباب و پرندگان رویایی
همه مغز دارند و فاقد عقل
اتفاقی نیست در انسان عقل
مالکی دارد و صاحب عقل

عاقل وعقلها از او به عقل
انکار خدا ز سوی بعضیها
عقلانی نیست و نفسیها
نفس با نفس و عقل با عقل
یقینا عقل اطاعت کند ز عقل
و قطعا نفس اطاعت کند ز نفس
پس عقل ما مطیع خداوند است
نکند اینچین که شرمنده است
و نفس ما به طاعت شیطان
مگر بتقوا که بکُشند شیطان
بی عقل است شیطان شک نکنید
عاقل رهاند کل العقل درنگ نکنید

آیه ۱۷۵- وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ

داستانِ بلعم ابن باعور را
بخوان به مردمان رسول خدا
آیات انفسی و کرامات باطنی
تعلیم دادیم به او فضل رحمانی
راه یافت معرفت خدای جهان
با کراماتِ آشکار و نهان
نفی فطرت و نقض عهد الهی
خباثت باطنش نمود به آفتابی
سرپیچی و عصیان کرد آیات ما
بیرون رفت کرامات و الطاف ما
تعقیب رانده بود به او پیوست
گمراه شد ، حرمت ما بشکست

گاهی میان مردمان جهان
یافت شوند تعدادی عالمان
آگاه به دین و کمال معنوی اند
درجات دارند و عالم دینی اند
طی میکنند مراحل انسانی
فرزانه شوند و عارف عرفانی
اوج که آنان می رسند گاهی
خودخواهی گرفتار شوند گاهی
دنیاپرستی و ریاست طلبی
شهرت جویی و شهوت طلبی
چنان به گمراهی فرو میروند
گویا که عالم فرزانه نبوده اند
حدی از شقاوت می رسند آنان
که چنین تعبیر میکند قرآن
شیطان می شود تابع انان
نه آنان شوند تابع شیطان
یکی از آن کسان در دنیا
بلعم باعور بود عالم دانا
عالم مقدس بنی اسرائیلی
هم عصر موسای اسرائیلی
مستجاب الدعوه بود زاهد
دائم العبادت و یقین عابد
اسیر نفس شد ناگهان باعور
خصومت کرد به موسا نبی نور
در اوج بود و مکان عرفانی
سقوط کرد پستتر از حیوانی

آیه ۱۷۶- وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ۚ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ۚ ذَٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا ۚ فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ

گر میخواستیم وسیلهِ آیات
نجات میدادیم او از ظلمات
نزدیک میکردیم درگاه خدا
تکامل میافت و قرب خدا
اسباب ظاهری هدایت اند آیات
حتمی نسازد سعادت فقط آیات
تاثیر آیات مشیت خداوند است
هدایت بندگان ذکر خداوند است
به پستی دنیا گرایید یقینا عور
مطیع نفس نه مطیع مطلق نور
حکایت وی مانند سگی گردید
منع و زجرش بحال خود گردید
گر هجوم بری پارس کند آن سگ
گر رها کنی پارس میکند باز سگ
تکذیب کنندگان آیات ما
مثال سگی ماند هجوم و رها
بخوان حکایت به اهل جهان
تفکر درآیند شاید در آن

عالم بزرگ بنی اسرائیل
عارف و عابد و مرد جلیل
عز و احترامی داشت ز خلیل
مستجاب الدعوه اسرائیل
درجه ای رسید که ربش گفت
مثال جهانیان مثالش گفت
مقام شامخ سگ شد در عاقبت
کجا بود و کجا شد در عافیت
با خدا بود و به جایگاه رفیع
بیخدا شد و ماند مقام قبیح
اخس و اخبث حیوانات سگ
رسید عارف دوران مثال سگ

آیه ۱۷۷-سَاءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَأَنْفُسَهُمْ کَانُوا یَظْلِمُونَ

گروهی که به عناد و تکبر
تکذیب کردند آیات کبیر
به مثال بدی متمثل شدند
گمراه و یقین ذلیل شدند
خویش ستم میکنند یقین آنان
بی نیازی را چه نیازی بر آنان

چه ستمی از این بالاتر
که به تمثیل سگ شوند آخر
سرمایه های معنوی علوم
که باعث سرافرازی میشد قوم
خود آنان نیز میشدند والا
مورد توجه والاترین والا
در اختیار صاحبان زر و زور
بهایی اندک فروشند خود نور

آیه ۱۷۸-مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِی ۖ وَمَنْ یُضْلِلْ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

هدایت کند کسی را خدا
هدایت یافته به اذن خدا
گمراه کند هر کس را خدا
زیانکارانند آنان سوی خدا
هدایت و اضلال حقیقی از اوست
سعادت و شقاوتها یقین از اوست

دو هدایت دارد خالق خاص
هدایت عام و هدایت خاص
عام شامل کل بشریت است
کافر و مومن را مطلق است
خاص مومنان و راه یافتگان
کمال یافتگان و پرهیزگاران
ضلالت و هدایت خاص خدا
نتیجه ی اعمال انسان ها
نیک کاران نیکی و هدایت است
گمراهان بدی و ضلالت است

آیه ۱۷۹-وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ

بسا آفریدیم ما جن و انس
جهنم گرفتند به اعمال انس
دلهایی دارند سخت و بی ادراک
گنهکارانِ عاصی و بی باک

گوشتهایی دارند کر شدند مطلق
چشم هایی دارند نمی بینند حق
چو چهار پایانند یقین اینها
بلکه گمراه تر گشته از آنها
غفلت زدگانِ ناسپاسند اینان
خو گرفتگان ِدنیا و بی دینان

پاک آفریدیم همه را قطعا ما
به اعمال شدند نامزد دوزخ ما
چشمهای روشن حق بین دارند
به چهره ی حقایق نمی نگرند
قلبهایی یقینا آذین دارند
درک و اندیشه آنان نمیکنند
گوشتهایی تیز و سالم دارند
سخنان حق اینان نمیشنوند
حقیقتا اینان چهار پایانند
گمراه و پست تر از آنانند
غافل و بی خبر این افرادند
بیراهه های زندگی سرگردانند
چشمه اب حیات در کنارشان
فریاد می کنند ز عطشانشان
باب سعادت باز به رویشان
نگاه نمیکنند آنها ز غرورشان
اینانند اهل دوزخ و عذاب عظیم
ستم نکند کسی یقین خدای علیم

آیه ۱۸۰- وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ وَذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَائِهِ ۚ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ

نامهای نیکوتر فقط از آن خداست
بخوانید او را اسامی که سزاست
کفر و الحاد کنند کسانی در اسماء
رها کنید و سپارید به مالک اسماء
سزای اعمال کرده را خواهند دید
طعم عذاب ما را خواهند چشید

یاشافی یا کافی یا باقی
یا قدیر یا قادر یا غنی
یا علیم یا حکیم یا عظیم
یا رحیم یا مقیم یافهیم
هر چه اسماء حسنی از آن خدا
بی نیاز اسماء بی نیاز از آن خدا
کیست تواند درمان کند
شافی یقین از آن خداست
کسی است که کند دفع ضرر
رحیم مطلقا از آن خداست
شناسید کسی دهد روزی خلق
رزاق فقط و فقط ازآن خداست
کیست فرعونیان را هلاک کند
قهار فقط از اسماء خداست
سراغ دارید بی منت کسی بخشد
رحمان یقینا شان و آز آن خداست
ستم کنیم و روزی دهد باز هم
حکیم وحاکم جانها از آن خداست

آیه ۱۸۱-وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ

از خلقی که ما آفریده ایم
به بندگان داور آفریده ایم
گروهی به حق هدایت میکنند
به حق حکم و دادگری میکنند

در ادوارهای مختلف بشریت
گمراهان بوده اند در اکثریت
طرفداران باطل و پیروان ناحق
فزونی داشته اند به رهروان حق
راهیان راه انبیاء اندک
جامعه ی گروندگان کوچک
دشواری و تعهد و الزام قوانین
اطاعت و فرمانبرداری فرامین
سخت بوده متکبران و یاغیان
تکامل رساند انسان و متقیان
آزمون دنیا فراموش کرده اند
عصیانند و آن خو کرده اند

آیه ۱۸۲-وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ

تکذیب کنندگان آیات ما
بزودی در آیند مجازات ما
ز جایی هلاکت افکنیم آنها را
فهم نکنند یقین آنجا را

گناه میکند و نعمت میدهیم
غافل اند که مهلت میدهیم
مشغول میشود دنیای خویش
فراموش کرده آخرت در پیش
صبور هستم و با صبر زیاد
دچار میکنیمش چو ابن زیاد
پله پله و به طور استدراج
آنچه داده ایم کنیم استخراج
نعمتی پس از نعمت دیگر
می سپاریم دست بازیگر
غرق در لذات و تفریحات دنیایی
غافل گردنه های سخت عقبایی
فراموش کنند ذکر پروردگارشان
بی آرامش و کردیم گرفتارشان
ناگزیر تمسک به اسبابی دیگر
غرق مادیات و شهوات یکدیگر
دراوهام اند که آرامش رسیده اند
بذکر الله تطمئن القلوب ندیده اند
اسیر دنیا و بازمانده از حسنات
آزمون باخته و منتظر خطرات
چشم باز کنند به دام افتاده اند
خوار و ذلیل یقین پا افتاده اند
وقت رفتن است همان استدراج
عهد کرده بودیم کنیم استخراج
سینه سنگین شده نفس زندانی
اَشکها جاریست دائم الخندانی
التماس می کند یک لیوان آبی
ندهند دستش حکمت بی آبی
بیدار شد ز خواب زمان خوابی
بی آب شده از آب زمان آبی

آیه ۱۸۳- وَأُمْلِی لَهُمْ ۚ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ

همانا مهلت می دهم به انسانها
کیدم بسیار و استواراست آدمها

مجازات فوری و شتابزدگی
کار ما نیست بی حوصلگی
شیطان عجول نه خالق بی همتا
حکمت بدور است شتابزدگی
مهلتِ وافی و فرصتِ کافی
هدیه شد انسان های یاغی
بیدار شوند شاید ز غفلت ها
توبه در ایید از این فرصت ها
قارونها زیاد بوده اند بین شما
فرعونها نیز دیده اید قطعا شما
نامی مانده و مقبره های خاکی
توبه در آیید و توصیهِ بیمناکی

آیه ۱۸۴-أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا ۗ مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ

همنشین شما که پیامبر ماست
جنون ندارد و کل عقل هاست
بیم دهنده ی آشکار شماشت
تفکر کنید مُصاحب شماست

مشرکان و بت پرستان مکه
تهمت و افترا میبستند همه
دیوانه میخواندند احمد را
خاتم الانبیای ما محمد را
فرمود رسول مکرم بر آنان
زنده خواهند شد یقین مردگان
مجنون خواندند رسول الله را
معجون جهانیان رسول الله را

آیه۱۸۵- أَوَلَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ وَأَنْ عَسَىٰ أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ ۖ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ

چرا در ملکوت آسمانها و زمین
آنچه پدید آورده خدای جهان
نمی نگرند و تفکر نمی کنند
اندیشه و در آن تعمل نمی کنند
انقریب باشد اجلشان شاید
چه گفتاری ایمان آورند باید
قرآنی که به پیامبر نازل شده
لاهوت و جبروت و ملکوت
مقدس و تقدیس و قابل شده
انکار کنندگان این کتاب
چگونه باید شوند خطاب
کوه نازل میکردیم قرآن را
متلاشی کرد یقین آن را
وسعت عالم و آفرینش ها
نظام حیرت انگیز عالم ها
سخت است پذیرش آدم ها
بیهوده انگارند یقین آن ها
هدف و دعوت رسول اکرم
تکامل انسانهاست در عالم

آیه ۱۸۶-مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَا هَادِیَ لَهُ ۚ وَیَذَرُهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ

هر کسی را خدا گمراه کند
هیچ هدایتگری هدایتش نکند
رهایشان کن ای رسول خدا
کور دل بمانند طغیانشان آنها

کسیکه قرآن و آیات باهره
حجج الهی و نشانِ کامله
ایمان نیاورد گمراهی یقین
کبر و غرور و آیئنش به کین
یافت نخواهد شد هدایتگری
مافوق قرآن به ارشادگری

آیه ۱۸۷-یَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا ۖ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی ۖ لَا یُجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ۚ ثَقُلَتْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ لَا تَأْتِیکُمْ إِلَّا بَغْتَةً ۗ یَسْأَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْهَا ۖ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ

در باره قیامت سوال میکنند آنان
چه وقت بر پا می شود ز تو آنان
بگو به آنان ای رسول امین ما
صاحب الامر و جانشین یقین ما
فقط علم آن نزد پروردگار من است
مخفی ست و اسرار خدای من است

آشکار نکند موقع آن را به کسی
سری است زمان وقوع دادرسی
بی تحمل اند آسمان ها و زمین
به آگاه شدن یوم الکبیر حزین
جز ناگهان نرسد شما آنروز
عاقل آماده است یقین هر روز
پرسند تو میدانی و نمی گویی
علم ان نزد خداست میگویی
جاهل اند اکثریت مردمان جهان
نمی دانند و نفهمند حکمت آن


حکم غیبی روز رستاخیز
بی احاطه جز او به رستاخیز
تحقق ظهور روز رستاخیز
فناست سپس روز رستاخیر
توانی نیست کسی بر فنای خودش
خدا قائم و فنایی نیست خودش
ناگهانی و یک باره ظاهر می شود
فنا شوند همگان و از نو میشوند
قبل از وقوع باید علاج واقعه کرد
عاقل قبل و جاهل بعد واقعه کرد

آیه ۱۸۸-قُلْ لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۚ وَلَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ ۚ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

به آنان بگو ای خاتم پیغمبران
این است فرمان خدای جهانیان
مالک نفع و زیانم نیستم من
مگر آن چه خواهد خدای من
قدرت و نیرویی ندارد هیچ انسان
مالک خداست و قرار داده در انسان
آگاه نیستم به غیب و اسرار نهان
گر آگاهی داشتم یقینا آنان
منافع میخواستم به خود فراوان
نمیرسید بر من هیچگاه زیانی
پس چنین نیستم و آخر فانی
بیم و بشارت دهنده ام تنها
به ایمان آورندگان و انسانها

دانه ای را در زمین کارید
امر کردیم و باران بارید
نور خورشید را فرستادیم
تغذیه در خاک وا نهادیم
هوای زیستی فرستادیم
یخبندان وسرما نجات دادیم
به دانه اذن رشد دادیم
دانه ای شد هفتاد دانه
یا درختی شد هراز دانه
مزرعه و خاک و آب از ما
کاشته اید آن را فقط تنها
حال که شد میوه یا نانی
ما فراموش و مالک آنی
هرچه قدرت یا تزلزل شد
اذن ما بود اذن نازل شد
قدرت مطلق فقط ماییم
مدتی مهلت شما دادیم
تا بکارید و درو گیرید
قوت خورید و نیرویی گیرید
مدتی معلوم و نامعلوم
گاهی کوتاه گاه نامعلوم
زیست کنید دنیا به آزمایش
بازگردید و شوید پایش
آنکه آوردش شود نیکی
در سعادت تا ابد گردد زی
کس که آوردش شود پستی
نیستی هرگز تا ابد هستی
هستی با درد و عذاب سخت
در ذغالخانه او دهیمش تخت

آیه ۱۸۹-هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا ۖ فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِیفًا فَمَرَّتْ بِهِ ۖ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَیْتَنَا صَالِحًا لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ

اوست خدایی که همه شماها را
از یک نفس بیافرید انسانها را
بیافرید همسرش ز جنس او
اُنس و آرام گیرد کنار او
زمانیکه زوجه اش فرا گرفت
باری سبک ز همسرش گرفت
مدتی زیست با آن در روزگار
سنگین شد رو کردند پروردگار
پروردگار خویش را چنین خواندند
دست دعا برداشته عهدی راندند
گر فرزند صالحی به ما دهی
شکر گزاران توایئم و منت نهی

دو زوج خوشبخت قصه ی ما
سالهاست زندگی میکنند آنها

حکمت و اقتضای رب جهان
نشدند صاحب فرزندی آنان
سبب السباب سببی جور کرد
طبیبی آمد وسلیه تور کرد
اذن شافی دارویی آنها داد
اذن مالک دارو شفا افتاد
داد خدا فرزندی نه فرزندن
یک پسر با یک دختر خندان
شادی شد بلوا هدیه شد حلوا
ذبح گوسفند وجشن آن گلها
مدتی بگذشت خنده ها وا شد
گریه ها اتمام شوری حلوا شد
شد به سه سالی جشنی برپاشد
ز قضا طبیب هم به جشن پاشد
شور و شوقی بود هدیه ها وافر
چهره ی نور کم اکثر کافر
یکی با سگ یکی با گربه
یکی با دم پا یکی با حوله
هر کسی شان خود به کادو داشت
خرسک پشمی یا سگی وا داشت
مادر کودک ها که خیلی شاد
خنده ها داشت و رقص پایی باد
هر که را میدید با صدا میگفت
این طبیب ماست آنکه درمان گفت
شد فراموش آنجا خدای حق
یک طبیب حق با غرور ناحق
فصل آزمون حاذق رسید آخر
اولش برتر و علمش هم برتر
آخرش رد شد تا رسید بر خر
چون رسید آزمون نوبت مادر
نمره اش صفر شد بدترش همسر
شد فراموش مالک شدند در کبر
تا رسید هفت سال راهی مکتب
آن دو قلوها با کَل و کب کب
روز برفی بود جاده ها سُر شد
خودرویی از دور ترمزش ول شد
آن دو کودک را زیر چرخ ها برد
آهی از دلها سوی دلها برد
ان طبیب بود راننده ی خودرو
چون فراموش شد مالک خودرو

آیه ۱۹۰-فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَکَاءَ فِیمَا آتَاهُمَا ۚ فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ

فرزندی صالح و شایسته عطای آنان کرد
شریکان قرار دادند و شریک خدا کردند
برتر از آن است خدا که شریکی گیرید
غیر تمسک جوئید و خضوعی گیرید

زمانی که خدای حکیم و علیم
فرزندی دلخواه عطا کرد رحیم
چشم روشنی داد حکیم مردمان
شریکانی قراردادند خدایشان
تمسک جستند به هرطریقی
طریق رها سوی بی طریقی
شرط کرده بودند که شاکر شوند
نه اینکه شرک ورزند و کافر شوند
اکثریت بنی آدم این گونه اند
جز اندکی که غیر اینگونه اند
علاقه به فرزند و تمسک هر چیزی
جلب نفع و دفع ضرر کند چیزی
شرک باشد خداوند علیم و حکیم
در یک دل نگنجد یقینا دو حکیم
حاشا که آدم این گونه نبوده است
برگزیده و هدایت خدا نموده است
هر که هدایت کند گمراه نشود
شرک نورزد و شیطان همراه نشود
آدم که مقام نبوت گزیده شد
معصوم شد و از کفر چیده شد
یَشرکون آورده خدا نه یَشرکا
تسلیم اند آدم و حوا به خدا
والله یعلم منظور آدم نیست
بنی آدم و جز بنی آدم نیست

آیه ۱۹۱- أَیُشْرِکُونَ مَا لَا یَخْلُقُ شَیْئًا وَهُمْ یُخْلَقُونَ

چیزی که موجود و موجودی خلق نکند
شریک قرار دهند خدایی آنان خلق کند

بنی آدم با پرستش بت ها
یا تمسک کردن به غیر خدا
عملی زشت و نامعقول کنند
نیازمندی را نیاز خود کنند
آنان خود ساخت بشرند
بی قدرت و تکلم و کرند
بی استقلال و بی ماثرند
مخلوقِ مخلوقی دگرند

آیه ۱۹۲- وَلَا یَسْتَطِیعُونَ لَهُمْ نَصْرًا وَلَا أَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ

معبودهای پوشالی و ناتوان
بی نصرت و یاری و بی جان
قدرتی ندارند بر حفظ خویش
چگونه رهانند پیروان خویش

سرما یخ میزنند و گرما ترک
شریک اموال اند و ماترک
عاقلند ایا پیروان یا جهل
دانشمندشان شود بوجهل
جهل ، جهل آورد یقین امکان
فضل ،فضل آورد شود انسان
خدا و جدا تفاوتش نقطه
اولی بالا و دومی نکته

آیه ۱۹۳- وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ لَا یَتَّبِعُوکُمْ ۚ سَوَاءٌ عَلَیْکُمْ أَدَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صَامِتُونَ

هدایت دعوت کنید گر آنها را
پیروی نخواهند کرد شماها را
چه بخوانید و چه ساکت مانید
فرقی نکند حالتان و یکسانید
بت ها و معبود های خیالی
بی قدرتند و یقینا پوشالی
اوهام اید که استجابت دعا کنند
نیازمندان چگونه نیازی روا کنند

حق باطنی احمد میدید کسی
بی نیاز میشد قیامت دادرسی
هرکه از سِر صُحف بویی بَرد
پس یقینا در گلستان می پَرد
سوی احمد ماه و سوی ما ابر
تا نبیند روی احمد را گبر
سوی احمد دانه سوی ما دام
تا ننوشد زین شرابها خاص و عام

آیه ۱۹۴- إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُکُمْ ۖ فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجِیبُوا لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ


کسانیکه جز خدا میخوانید
بندگانند که شماها میخوانید
چون شماها نیستی دارند ونیاز
خالق هستی فقط شد بی نیاز
راست گوئید که آنان الله اند
نیازتان اجابت کنند گر الله اند


بت فقط سنگ و طلا و چوب نیست
عسیی را هم گر پرستید خوب نیست
احمد و عیسی و موسی بنده اند
جانشین اند در زمین پیغمبرند
برگزدیم و هدایت کرده ایم آنان یقین
صالحان و وارثان ما شدند در عالمین
گر پرستش آیید آنان جای ما
خود گنه کردید نه رسولان ما
زجه ها و گریه های ابن مریم سوی ما
خود نشان بندگی باشد نه فرزندی ما
شرک ظاهر شرک باطن شرک ماست
بدترین و برترین ظلم حق ماست

آیه ۱۹۵-أَلَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِهَا ۖ أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بِهَا ۖ أَمْ لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِرُونَ بِهَا ۖ أَمْ لَهُمْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا ۗ قُلِ ادْعُوا شُرَکَاءَکُمْ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنْظِرُونِ

پاهایی دارند بتها که راه روند
دستهایی دارند که چیزی گیرند
چشمهایی دارند که چیزی بینند
گوشهایی دارند که چیزی بشنوند
بگو آن کران و کوران و لالان
شرکای خود را بخوانند آنان
مکر کنید و مهلت ندهید به من
چگونه آیند یاری شما آن بتان

خدایی ز سرما حفظش میکنید
به گرما سایبان سرش میکنید
لباس فاخر خود تنش میکنید
نگهبان گمارید و حفظش کنید
بشویید تنشان ز گرد و غبار
بروبید ز موران رفته نگار
چنین شد شما را چنین کردگار
بجهل اید و جهلم روید روزگار
با اینان بجنگ رسول آمدید
به جنگ خدای رسول آمدید
چنین است دلیل و کمال شما
و این پاره سنگها خدای شما
نگاهی به سوی سماها کنید
زمین را و باغات و آبها کنید
به خورشید و ماه و تمام فصول
به سیف و شتا و ربیع و اصول
بینید خدای شما، برتر است
یا پروردگار محمد سر است

آیه ۱۹۶-إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتَابَ ۖ وَهُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحِینَ

سرپرست من همان خداوندی است
شایستگان را سرپرستی یقنا اوست
کتابی نازل کرده بی همتاست
یگانه ای را یقینا یگانه رواست

کسی توان خلق مگس دارد
آذوقه ای که مگس بردارد
توان پس گیری کسی دارد
بندگان که اینقدر خوارند
قصد جنگ با خدا دارند
تمام اهل جهان جمع گردند
خلقت بال مگس بر گردند

آیه ۱۹۷- وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَکُمْ وَلَا أَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ

آنانی که شما می خوانید
ناتوانند و خوب میدانید
اظهارحاجت میکنید از آنان
بی شعور و ناتوانند آنان
قدرت دفاع ندارند از خود
یاری میطلبید از آنان خود

آیه ۱۹۸-وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ لَا یَسْمَعُوا ۖ وَتَرَاهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ

گر بتان را به هدایت خوانید
یا از آنان هدایتی خواهید
نمی شنود که هدایت یابند
یا هدایت دهند فغان خوابید
بینی آنان که تو را می نگرند
ولی نبینند که تو را می نگرند

جماداتی هستند بدون حس
بی جانند و یقینا بی حس
تقعل و تفکر نمی کنند هرگز
مجسمه ای بیش نباشند میز
کافران و مشرکان هم خویند
خو گرفتند خدایان هم جویند
هر چی گویی برایشان احمد
نشنوند چو خدایانشان احمد
هدایت نپذیرند جماد هستند
کبر و غرور خود انجماد هستند
کر و کور و لال و بی عقلند
گمراه ذلیل و خوار بی درکند

آیه ۱۹۹-خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ

عفو پیش گیر و نیکی فرمان ده
دوری ز نادانان و عزت فرمان ده

بدیها بگذر و نیکی فرما
نیکوترینی و تحمل فرما
رسوم های نیکشان را امضاء کن
دستور اطاعت ده و املاء کن
سنتهای نانیکو را حرام فرما
آنچه گفته ایم فقط همان فرما
سخت مگیر و عذرشان بپذیر
مستبد نیستی ماموری به نذیر
بیش از وسعشان طلب مکن کاری
مدارایشان کن رحمت پروردگاری
خرد رفتارکن انان خردمند جهان
بردبار باش چو خدای جهانیان
روی گردان و ستیزه مکن باجهل
رها کن جاهلان بمانند جهل

آیه ۲۰۰-وَإِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ ۚ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

ز شیطان وسوسه ای برایت رسید
پناه بر خدا چنین شَری رسید
شنوای دانا همانا خدای تو
حافظ و او را بس برای تو

چو پیامبر را دستور عفو رسید
امر اعراض کافران به او رسید
ممکن بود که سفیه یی نادان
درشتی کند به ختم پیامبران
میان آید و تحریک کند شیطان
وادار کند به آن چه نباید آن
وحی شد سوی خدای جهان
پناه آر تو سوی مالک جان
هیچ آفریده ای نزد رسول
خوارتر از شیطان نیست قبول
گر نبود امر خدای جهان
اعوذ بالله نمیگفت یقینا دان
فرض محال محال نیست قطعا
مخاطب نبی به انسانهاست حتما
محمد معصوم و معلمش الله
کوره در آید غیر او نعوذ بالله
اتمام حجت خدا با جهانیان
مخاطب احمد و هدف عالمیان
کسی زمان مرگش به منبر رفت
مسلمین زمان خود پیعمبر گفت
تعهد و عهدی گر کسی دارم
پیامبرم و قصد قصاص دارم
پیر مردی از میان برخیزد
شکایت کند احمد اشک ریزد
چنین پیامبری رحمت نیست
سرافراز جهان و خلقت نیست
قطعا چنین و چنین خواهد بود
برتر است و برترین خواهد بود

آیه ۲۰۱-إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ

کسانی براستی پرهیزگار شوند
به پندار شیطانی آشکار شوند
همانگاه که خدا را یاد میکنند

همان دم بصیرت دریافت میکنند

وسوسه های شیطان رجیم
طواف دور قلب انسانهاست
رخنه ای یابد و رسوخ کند
کید در آید تسلیم خود کند
در آنگاه کسی خدا پناه آرد
دفع و شیطان طواف بردارد
برطرف کند پرده ی غفلت
بینا شود و خوش سیرت
از رگ گردن به ما نزدیکتر
حافظ است و حافظی برتر
مختاریم و اختیار به صدا
خوش قول و عهد کند وفا
نیست انسان بی انگیزه در جهان
که درون ستیزه نخیزند با آن
انگیزههای انسانها مختلف اند
عاطفی و عقلی و دینی اند
اکثریت مواقع در جنگ دورن
دین و عقل مغلوب عاطفهِ درون
عاطفه از ذات سر چشمه میگیرد
بدو تولد و رحم خو میگیرد
عقل وجودش پس از عاطفه شد
تعلیم و تعلم سبب رشدش شد
دین آمده که عاطفه تعلیم کند
دفع طغیان و او تسلیم کند
ضعیف ترین انگیزهها یقینا دین
جز آنکه باور انسان دقیقا دین

آیه۲۰۲-وَإِخْوَانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی الْغَیِّ ثُمَّ لَا یُقْصِرُونَ

همزادهای کفار به یقین آنها را
گمراهی میکشانند دائما آنها را
کوتاهی نمیکنند در انحرافشان
مشرکان شیاطینند برادرنشان

مومن و مومن، شیطان و شیطان
رفاقت درآیند به دنیا ، انسان
احمد با علی ، علی با اهلش
شیطان و ابن عور و ابوجهلش
رفاقت گزینند و همراه شوند
که قرآن فرستادیم آگاه شوند
نیروی پلیدیست یقینا شیطان
قسم خورده گمراه میکند انسان
هم کیش افراد مبتذل گردد
فتنه انگیزد و فتنه جو گردد
نیرنگ القاء کند اجتماعات
نیکی گمارد بشر اشباهات

آیه ۲۰۳- وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآیَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَیْتَهَا ۚ قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا یُوحَىٰ إِلَیَّ مِنْ رَبِّی ۚ هَٰذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

هنگامی که آیاتی آنان نیاوری
معترض شوند که آیاتی آوری
تاخیر در نزول وحی میگویند
گفتیم که آیات ز خود میگویند
چه شد آیاتی که می آوردی
اتمام رسید آیاتی که آوردی
چرا فراهم نساختی آیات را
وحی آسمانی گفتی آیات را
به آنان بگو ای رسول ما
آنچه تاکنون گفتم به شما
به وحی گرفتم از سوی خدا
پیروی کنم آن چه گوید خدا
جز آنچه خدا نازل میکند
نگوید احمد جز نازل کند
که قرآن و آیات نورانیش
هدایت و نزول ربانیش
از سوی پروردگار عالمیان
نور و رحمت بُود به آدمیان
ایمان آورندگان و تسلیم شدگان
رحمتی است یقین بر آنان قرآن

آیه ۲۰۴-وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ

هنگامی که قرآن قرآئت شود
احترامات احسن رعایت شود
گوش فرا دهید و ساکت شوید
باشد که رحمت حق نائل شوید

قرآن رحمت است به مومنان
افزاینده ی خسارت به کافران
شفای مطلق و درمان یقین
مختصص عالمیان نه مومنین
حق جو و حق طلب رود سویش
تفکر در آید و بیند نورش
کافیست ورود کند به دلی
شفا دهد و کند بی دلی
اوج گیرد و درک کند ملکوت
ترک ناسوت و رجعت ملکوت
سحر نیست قرآن سخن مالک
مملوکیم و ملک دهیم مالک
طفلی که پدرش سخن گوید
ساکت نشسته سخن نمیگوید
کر و لالان مادر زادی
انتظاری نیست استادی
ان کسانی که قرائت قرآن
بی توجه اند و شاغل جان
کر و لالان واقعی اینانند
لب دریا عطش آب دارند

آیه ۲۰۵- وَاذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعًا وَخِیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَکُنْ مِنَ الْغَافِلِینَ

پروردگارت را به بیم زاری
آهسته یادکن و به پنهانی
صدای بلند یاد مکن او را
نزدیک است فراموش مکن او را
بامدادان و شامگاهان به ذکر خدا
از غافلان مباش رسول خدا

فرمان عمومی مخاطب رسول
حبیب مخاطبِ خدای رسول
باران بهاری ماند یاد خدا
قد کِشند گلها بارشش به هوا
روشن بینی و اعمال مثبت
بذکر خدا میشود یقینا ثبت
لحظه ای غافل نیستم از شما
انصاف نیست غافل شوید ز ما
ضربان قلب و ترششح غدد
اذن ماست نه کار آن غدد
آنی کنیم ما فراموشتان
ایست قلبی آغوش گورتان
رگ گردن نزدیکتریم به شما
پس گناه نکنید حضور ما
گواه مطلقم به اعمال تان
نظاره گرم یقین رفتارتان
احاطه دارم کل جهانیان
گواه مطلقم به عالمیان

آیه ۲۰۶-إِنَّ الَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ لَا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ یَسْجُدُونَ

فرشتگان مقرب پروردگار
مقام داران قرب پروردگار
همگان نزد پرورگار تو اَند
تسبیح گویان خدای تو اَند
تکبر نورزند هرگز عبادت او
دائم السجده اند پیشگاه او

نبی اکرم در لیله المعراج
چنین فرمود رجعت المعراج
در تمام آسمانها و کُرات
یک قدم جا نبود در کل کُرات
مملو ملائکه دیدم به عین
لبیک و تسبیح گویان به عین
یا در قیام بودند یا در قعود

یا در رکوع بودند یا در سجود
چندین هزار برابر زمین
بودند کرات که دیدم به عین
پس بی نیاز است عبادت ما
هم بی نیاز است عبادت آنها
بی نیاز مطلقی چون رب
چه نیازی به ضعیفی از تب
چو به حکمت آفریده دنیا را
ز حکمت دهد کیفری ماها را
بدون آزمون و بدون اعمال
رحمتی ندهد مگر به خیال
گر بهشت رویم رحمت اوست
گر دوزخ شویم اعمال ماست

ومن الله توفیق:
تقدیم به ارواح پاک شهدای اسلام، اموات مومنین و شیعیان علی بن ابیطالب....

۳۰خرداد ۱۴۰۱/ طبیب حافظ کریمی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 119 نفر 219 بار خواندند
امیر عاجلو (31 /03/ 1401)   | حافظ کریمی (01 /04/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (31 /03/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 1

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا