دوری از عشق و شقایق بخدا آسان نیست
مردهِ زنده نمایی که به مردن جان نیست
زندگی کردن بی عشق به انسان سَر نیست
عشق بی عشقِ خدا عاقبتش روشن نیست
کار دنیا به گرفتن شده ، پس دادن نیست
پس بدنیا نده دل دنیا به پس دادن نیست
هر کسی را به دلت راه مده مَحرم نیست
با ی لبخندِ ملیحی که کسی هم دَم نیست
هرکسی دوست مگیرکه هرگلی سوسن نیست
دشمنِ دشمن تو به دوستِ تو دشمن نیست
سر هر سفره مشین نشانی از درمان نیست
در هر خانه نزن که لایقش میهمان نیست
به کسی عبدی نکن عبدی عبد شایان نیست
بنده بر بنده شدن بندگی و ایمان نیست
راز دل فاش نکن که فاش کنی پنهان نیست
دست خود باز نکن که باز کنی پایان نیست
به غرور راه مده که در غرور ایمان نیست
دوری کن از دل تاریک که در آن جانان نیست
روز خود فردا مکن که فردا شاید جان نیست
غم به دل راه مده که فارغ از هجران نیست
به بهار تو دل مبند، نگو در آن طوفان نیست
به پاییز عشق بورز ، خزان فقط در آن نیست
زمستان فصل قشنگی است ولی پایان نیست
گرمی عشق بفهمی سردیش سوزان نیست
گرمی فصل تابستان سرد مباش درمان نیست
علت گرمی و سردی برفی و باران نیست
زندگی کردن ما مثل حماریست که به پشت
دارو دارد ولی درد ، عاقبتش او را کشت
وقت آن نیست دهیم به زندگی تغییری
از جهالت به در آییم و شویم تسلیمی
حافظا غصه نخور جز اندکی انسان نیست
طرح پرسش نکن جواب آن آسان نیست
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 10 تیر 1401 18:49
درود بر شما
حافظ کریمی 12 تیر 1401 12:16
درود بر شما
محمد همتی 11 تیر 1401 20:24
نظر بلندتان پایدار
حافظ کریمی 12 تیر 1401 12:16
درود بر شما