((ذکر یار ))
جوهریه وجودمی ساقی غمگسار من
سبزترین بهارمی اهل دل و تبار من
اوج کمال شعر من ،شاعری از وجود تو
چون ز تو چشمه می شود قلت اقتدار من
باده ناب من توئی نقطه ی مامنم تویی
یاد تو موج می زند از دل چشمه سار من
یار در این جهان توئی محرم اسرار توئی
جز تو کسی نیست دگر، محرم و راز دار من
همچو درخت به شوق تو، دست زنم به آسمان
تا ز تو پیش می رود سایه ی شاخسار من
ای شه آستان من، نقش زن وجود من
کی به وصال می رسد این همه انتظار من
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 10 امرداد 1401 11:22
jalal babaie 14 امرداد 1401 10:22
احسنت، زیبا و دلنشین بود