گم شدم درخودچرااینگونه من تنها شدم
موج ناهموار وُ طوفانی دریاهاشدم
من به دنبال چه میباشم بغیرازعاشقی
رفته ام ازخاطراتت ، مثل یک رویا شدم
درسکوتی خسته افتادم کنارسایه ام
آنچنان خاروخس خشکیده ی صحراشدم
سایه همراز دلم باشد ، کنارم لم دهد
شب که شد او میرود من مونس شبها شدم
درمیان اهل دل ، دیگرندارم جای پا
چون شدم دیوانه وبازیچه ورسوا شدم
کاشکی یک لحظه برگردی ببینی حال من
روبگردانند به من ، غمخانه ی دلها شدم
**==**==**==**
تا به کی ، با خیالی حیران
درخم کوچه دوان
که ب مقصود وصالم برسم!؟
سالها پشت همین سرگردانی
دورخودمیچرخم !
گم شدم
دروسط اینهمه تزویرو ریا
مست وسرشارم
ازجام تهی گشته ی عشق
کاش میشد یقین کرد
دراین مهلکه ی تنهایی
نفسی با نفست همراه بود
ودلی درطپش بودونبودت حیران
یاکه تکرارشود ، زندگی سربکشم
نفسی تازه کنم
بازگردد یکبار دگر
گره کوردلم...
s@rv
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5