3 Stars

تن فروش

ارسال شده در تاریخ : 05 بهمن 1396 | شماره ثبت : H945893

خودفروشی شده گشته کارمن ، شب بازارها
خسته ام ازبی سروسامانی وتکرارها
دوشمان بابارسنگین ، غصه ها ودردها
مثل برده بسته اند دورگلو افسارها
دورها جام شراب وچل چراغانی وعیش
پیش ما یک لا قباخاموشی وبیمارها
هرکه درآغوش دارد عشق ودلداری دگر
غیرما تنها نشستیم بی کِس و غمخوارها
دل کجا بندم دراین دنیای نیرنگ وریا
پُرشده بازارشیطانی ازاین مکارها
ذهن درزندان غمها، جسم آلوده به شبها
تارسد یک لقمه نان ازهِمت بی عارها
تن فروشم تاشکم راسیرگردانم ولی
چون گلی پژمرده افتادم میان خارها
s@rv

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 258 نفر 325 بار خواندند
علی ناصری (07 /11/ 1396)   | ایمان کاظمی (متخلص به ایمان) (07 /11/ 1396)   | حمیدرضا عبدلی (12 /11/ 1396)   | محمد مولوی (05 /03/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :3


شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا