3 Stars

تمام عمررقصیده

ارسال شده در تاریخ : 14 دی 1396 | شماره ثبت : H945821

کمی آهسته تر بگذار پا چون دل پلاسیده
که با نا مهربانی های شور عشق جنگیده
چنان آبستن درداست، زائو درعجب مانده
چگونه این همه غصه ، درون ذهن زاییده
نمی فهمد صدای زنگ ناموزن ، دردنیا
وبا هرساز ناکوکی ، تمام عمر رقصیده
گرفنه تنگ آغوشش، دوزانو دربغل دارد
غم واندوه ، از نامردمی های زمان دیده
دگر دل گیج ومجنون است خوب وبد نمیداند
گهی گریان وُگاهی مثل یک دیوانه خندیده
شب وروزش زمستانی ، ابری گشته چشمانش
چنین حال و هوای عشق ، درآن سینه پوسیده
کجا سر برگریبانی گذارد، فکر مغشوش است
پریشان گشته احوالش ، تغار عشق گندیده
s@rv

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 252 نفر 324 بار خواندند
حمیدرضا عبدلی (17 /10/ 1396)   | محمد جوکار (20 /10/ 1396)   | حامی شریبی (25 /10/ 1396)   | معصومه باغبان زاده امشه (26 /10/ 1396)   | محمد مولوی (05 /03/ 1399)   |

رای برای این شعر
حمیدرضا عبدلی (17 /10/ 1396)  محمد جوکار (20 /10/ 1396)  محمد مولوی (05 /03/ 1399)  
تعداد آرا :3


شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا