- شاعران
- بهناز علیزاده
- دفتر شعر همه ی اشعار من
- شعر قاصد قدس | بهناز علیزاده | شعر ایران
بهناز علیزاده
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
پربازدیدترین اشعار
قاصد قدس
تخت شاهی دارم و بر تخت می مانم همی،
تاج عشقی بر سرم...، فرمان دل رانم همی،
قصر فردوس برین...،کنج دل تنهایی ام..،!
شاه درویشان و ...،سلطان غریبانم همی،
وه به دل دارم ..،صفای روشنی.، از روزنی.،
آن چراغی را که هر شب...،برفروزانم همی.،
کو فراق خاطری..،؟ تا من بیاسایم دمی..،
در پریشانی فراقی هست و می دانم همی..،
گر نزد هرگز درم را بهر خویشم خاکیان..،؟
همدمی از عالم افلاک...،می خوانم همی.،
شد پریشان خاطر از من آن همای کوی دوست،
زان زمان...، با درد و حرمانم همی.،
با پریشان خاطران بنشسته در مأوای دل..،
از زمان زادنم.....،آری پریشانم همی،
بوی او آرد...،نسیمی هر سحرگاهان به من،
من وِرا در هر کجا باشد نگهبانم همی..،
بهناز علی زاده( کیمیا) آلمان
سلام بر دوستان شعر بسیار قدیمی است برای اصلاح و نظر اساتید گرانقدر می نویسم ،
کاربرانی که این شعر را خواندند
طارق خراسانی (23 /06/ 1394) | بهناز علیزاده (23 /06/ 1394) | روح الله اصغرپور (23 /06/ 1394) | منیره صالحی (23 /06/ 1394) | رضا شیخ فلاح لنگرودی (23 /06/ 1394) | دادا بیلوردی (23 /06/ 1394) | احمد البرز (24 /06/ 1394) | علی معصومی (11 /02/ 1399) |
رای برای این شعر
نظر 13
-
روح الله اصغرپور 23 شهریور 1394 10:09
سلام و درود بانو بسیار زیبا
پادشاهم کرد شب من بودم و این روشنی.
امیدوارم حس شعرتان هماره در وجد و حال و متعالی گونه باشد.
-
منیره صالحی 23 شهریور 1394 11:27
سلام بر خواهرم بهناز عزیز امیدوارم تمام این زیبایی های معنوی شامل حال شما گردد.
درود بسیار لذت میبرم.
-
طارق خراسانی 23 شهریور 1394 16:07
دوستان گرانقدر را درودی بی پایان داشته و عرض می کنم
اگر در شعر چنین آمده است:
تخت شاهی دارم و بر تخت می مانم همی،
تاج عشقی بر سرم...، فرمان دل رانم همی،
قصر فردوس برین...،کنج دل تنهایی ام..،!
شاه درویشان و ...،سلطان غریبانم همی،
این ادعای شاعر نیست ... هرگز ... اصلن شعر مال شاعر نیست ... شعر متعلق به جان شاعر است...
جان شاعر کیست؟ چیست؟ چه می کند؟
بروید لطفن مقالات جان شناسی را بخوانید...
جان مرکب عشق است و عشق هم خود خداست پس جان حامل خداست...
حال مگر نمی شود خدا از زبان جان با ما سخن بگوید؟
شما به شکل و شمایل غزل نگاه کنید می بینید از جایی دیگر است ...
بله صدا رسا و زیباست وقتی می آید در یک بلندگوی کوچک و مشکل دار یک مقدار صدا بهم زیخته می شود..
من هر چه این شعر را می خوانم می بینم نمی تواند از پیکر جرمی بهناز عزیز باشد آن هم در دوران نوجوانی...
در پناه خدا
-
بهناز علیزاده 23 شهریور 1394 16:12
سلام و درود پدر مهرپرور کوچکنواز من اشک من هم درآمد متشکرم چه زیباست بیانتان در پناه جان مهربانیها باشید شادمان
-
-
-
-
شاعر مهمان
شاعر مهمان 25 شهریور 1394 10:28
باسلام جناب البرز گرامی سپاسگزارم از حضور پر مهرتان درپناه خدا
-
-
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
علی فیروزکوهی
در08 /02/ 1394 -
عباس خوش عمل کاشانی
در08 /02/ 1394 -
علی اصغر ابراهیمی رودپشتی
در08 /02/ 1365 -
ترانه هموطن
در08 /02/ 1357 -
مائده .
در08 /02/ 1380 -
عبدالصمد اجباری
در08 /02/ 1399 -
ثریا قنبری
در08 /02/ 1389 -
آرامش ظهرابی
در08 /02/ 1361 -
سعید طهماسبی کهیانی
در08 /02/ 1369 -
حسن محمودی
در08 /02/ 1344 -
مهدی یوسفی
در08 /02/ 1377
نقد 4
طارق خراسانی 23 شهریور 1394 04:18
سلام به دختر عزیزم سر کار خانم علیزاده
این غزل دوران نوجوانی شما بوده و در این خصوص توضیحی نداده بودید
اما بیت آخر را الان دیدم
به این شکل ویرایش بفرمایید:
بوی او آرد...،نسیمی هر سحرگاهان به من،
من ورا در هر کجا باشد...، نگهبانم همی..،
در پناه خدا شاد زی
بهناز علیزاده 23 شهریور 1394 08:37
درود و احترام حضور بزرگمهر استاد و پدر گرانقدرم سپاسگزارم از محبت و توجه تان ببخشید موقع تایپ اشتباه شده متوجه نشدم متشکرم از مهر پدرانه شما بزرگمهر کوچکنواز سایه تان مستدام @};
مشوق و راهنمای من در پناه خدا وند یکتا شاد باشید و سلامت-
گلهای جهان نثارتان
همچنان بتابید
طارق خراسانی 23 شهریور 1394 16:08
دوستان گرانقدر را درودی بی پایان داشته و عرض می کنم
اگر در شعر چنین آمده است:
تخت شاهی دارم و بر تخت می مانم همی،
تاج عشقی بر سرم...، فرمان دل رانم همی،
قصر فردوس برین...،کنج دل تنهایی ام..،!
شاه درویشان و ...،سلطان غریبانم همی،
این ادعای شاعر نیست ... هرگز ... اصلن شعر مال شاعر نیست ... شعر متعلق به جان شاعر است...
جان شاعر کیست؟ چیست؟ چه می کند؟
بروید لطفن مقالات جان شناسی را بخوانید...
جان مرکب عشق است و عشق هم خود خداست پس جان حامل خداست...
حال مگر نمی شود خدا از زبان جان با ما سخن بگوید؟
شما به شکل و شمایل غزل نگاه کنید می بینید از جایی دیگر است ...
بله صدا رسا و زیباست وقتی می آید در یک بلندگوی کوچک و مشکل دار یک مقدار صدا بهم زیخته می شود..
من هر چه این شعر را می خوانم می بینم نمی تواند از پیکر جرمی بهناز عزیز باشد آن هم در دوران نوجوانی...
در پناه خدا
طارق خراسانی 23 شهریور 1394 16:14
این مصرع را بنده مقصر بودم
اینگونه ویرایش شود
زان زمان دانسته او ... با در حرمانم همی