- شاعران
- بهناز علیزاده
- دفتر شعر همه ی اشعار من
- شعر راه عشق است این،نه هر راه گذر، | بهناز علیزاده | شعر ایران
بهناز علیزاده
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
پربازدیدترین اشعار
راه عشق است این،نه هر راه گذر،
شکر ایزد عشق او ما راگرفت،
زد به جانم شعله های پر شرر،
تا که نامش را براندم بر زبان،
کرد فروزان شعله هارا بیشتر،
تا نهادم در رهش دیوانه سر،
کرد عشقش در نهادم مستقر،
در رهش باید گذشت از جان و سر،
راه عشق است این،نه هر راه گذر،
عقل هجوم هی هی ام آورد به سر،
ای نهال آرزویت پر ثمر،
وی تو از ناخالصیها بر حذر،
خفته گرگان و شغالان سر بسر،
راه پر پیچت شود بس پر خطر،
هاتفی از گوشه ای چشمی دواند،
تازیان باشند از این ره بی خبر،
علی زاده ( کیمیا) آلمان
کاربرانی که این شعر را خواندند
زهرا نادری بالسین شریف آبادی (25 /03/ 1394) | کمال حسینیان (25 /03/ 1394) | کرم عرب عامری (26 /03/ 1394) | حسین دلجویی (26 /03/ 1394) | بهناز علیزاده (26 /03/ 1394) | اصغر چرمی (26 /03/ 1394) | طارق خراسانی (26 /03/ 1394) | محمد دهقانی هلان (26 /03/ 1394) | نگار حسن زاده (29 /03/ 1394) | علی معصومی (11 /02/ 1399) | امیرحسام زمانیان (05 /06/ 1399) |
رای برای این شعر
نظر 18
-
-
کمال حسینیان 25 خرداد 1394 21:26
سلام و درود بر بهناز بانوی گرامی
شعری زیبا و زیبنده خواندم و محظوظ باغ سرایش تان شدم
دستمریزاد بانو
-
کرم عرب عامری 26 خرداد 1394 00:25
آفرین کیمیا آفرین داری یواش یواش مهارت هارو رو میکنی داری همه فن حریف میشی ایوالاه
-
-
طارق خراسانی 26 خرداد 1394 10:46
با سلام و درودی بلند از ایران سرزمین عشق و دلاوری ها به تو نازنین
که صدایم را در آلمان دختر عزیزم بشنود.
به به
فکر می کردم شما فقط سپید می سرایید
کلاسیک را زیبا می سرایید آفرررررررررین
اما قالب:
از دختر مهربانم اجازه می خواهم ابیات شعر زیبایش را جا به جا کنم با جابه جایی ابیات و اضافه کردن یک مصرع این اثر غزل می شود:
زد به جانم شعله های پر شرر،
تازیان از این شرارش بی خبر،
تا که نامش را براندم بر زبان،
کرد فروزان شعله هارا بیشتر،
تا نهادم در رهش دیوانه سر،
کرد عشقش در نهادم مستقر،
در رهش باید گذشت از جان و سر،
راه عشق است این،نه هر راه گذر،
عقل هجوم هی هی ام آورد به سر،
ای نهال آرزویت پر ثمر،
وی تو از ناخالصیها بر حذر،
خفته گرگان و شغالان سر بسر،
هاتفی از گوشه ای چشمی دواند،
راه پر پیچت شود بس پر خطر،
برقِ عشقش عاقبت ما را گرفت،
شکر ایزد زان نگاهِ پر ثمر
در پناه خداوند سبحان شاد زی
-
-
بهناز علیزاده 26 خرداد 1394 11:55
باسلام و سپاس جناب طارق گرانقدر ممنونم از اصلاح که بر شعر من نمودید
زحمت کشیدید من اشعار بسیار زیادی دارم که اگر قرار باشد همه اصلاح شود
زمان می برد و باعث زحمت شما عزیزان می شود چون من کلاسیک نمی دانم
اشعارم تخصصی نیستند از کلاس اول با شعر آشنا شدم و از سن سیزده چهارده سالگی تصمیم گرفتم شعرهایم را بنویسم تا فراموشم نشود اینها مونس و همدمم در گذر زندگی بودند اگر چه نواقصی دارند ولی دوستشون دارم
و دوست دارم با دوستانی مثل شما عزیزان به اشتراک بگذارم و نظر ارزشمندتان را بدانم،من شعر نمی گم که شعری گفته باشم ، وقتی شعری در من به وجود می آید بر کاغذ می آورم ،باشد به موقع درس می گیرم و اصولی تر بعدیها را می سرایم در حال حاضر پدرم سخت بیمار است و من از او نگهداری می کنم اینجا با شما عزیزان کمی از تنهایی در آمده و ارتباط بر قرار می کنم،زمان برای یادگیری ندارم متأسفانه ولی همین نظرات شما قوت قلب من است ممنونم
از محبت و زحمت همه ی شما عزیزان،
ای معلم تو مگیر خرده از این اثر من،
که بیماری بابام،در آورد پدر من،
خوشحال می شوم از نظرات ارزشمندتان دوست دارم بیاموزم
-
-
نگار حسن زاده 29 خرداد 1394 12:52
درود بانو کیمیای نازنین
بسیار زیبا بود
موفق و سربلند باشید
برای پدر بزرگوارتون هم آرزوی سلامتی و شفای عاجل دارم
رمضانتون عسل
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
علی فیروزکوهی
در08 /02/ 1394 -
عباس خوش عمل کاشانی
در08 /02/ 1394 -
علی اصغر ابراهیمی رودپشتی
در08 /02/ 1365 -
ترانه هموطن
در08 /02/ 1357 -
مائده .
در08 /02/ 1380 -
عبدالصمد اجباری
در08 /02/ 1399 -
ثریا قنبری
در08 /02/ 1389 -
آرامش ظهرابی
در08 /02/ 1361 -
سعید طهماسبی کهیانی
در08 /02/ 1369 -
حسن محمودی
در08 /02/ 1344 -
مهدی یوسفی
در08 /02/ 1377
نقد 3
حسین دلجویی 26 خرداد 1394 09:34
شکر ایزد عشق او ما راگرفت،
زد به جانم شعله های پر شرر،
/
تا که نامش را براندم بر زبان،
کرد فروزان شعله هارا بیشتر،
/
تا نهادم در رهش دیوانه سر،
کرد عشقش در نهادم مستقر،
/
در رهش باید گذشت از جان و سر،
راه عشق است این،نه هر راه گذر،
/
عقل هجوم هی هی ام آورد به سر،
ای نهال آرزویت پر ثمر،
/
وی تو از ناخالصیها بر حذر،
خفته گرگان و شغالان سر بسر،
/
راه پر پیچت شود بس پر خطر،
هاتفی از گوشه ای چشمی دواند،
/
تازیان باشند از این ره بی خبر،
درود ادب بانوی مهرآیینم بانو بهنازرعلیزاده ی گل طبعم..
مهمان محفل گرم و متلذذ از حلاوت وطراوت اثرتون بودم
البته ببخشید که من به نیتی که اثرتون غزل ست، ابیات را مجزا کردم تا برای مخاطب مشخص تر باشه
هر چند که یک مصرع تک افتاده بود که نشانگر عجله و اشتباه در تایپ و یا بعلت ازدحام ابیات و جدانکردنشون از همدیگه از زیر چشم در رفته باشه... بین قالب «قطعه و غزل و دوبیتی پیوسته و« غزل چار پاره»»ماندم و نتونستم قالبشو دقیقا تشخیص بدم
البته البته طارق عزیز و دیگر اساتید ادیب سایت خواهند آمدو و قالب راخواهد گفت..
جسارتا ،من وزن شما و طریقه چیدن ابیات شما را بیشتر در قالب «غرل » تشخیص دادم
غزلی ک بیت اولش رعایت قافیه مصرع فرد نشده و بنوعی میتوان در قالب قطعه خواندش..
البته با وزن زیبای «دوری» فاعلاتن فاعلاتن فاعلن..
چرا گفتم قطعه؟چون اولین مصرع غزلتون «مقفی» نبود
در ضمن بدانید ک جملاتی ک نوشتم هیچ منظور و مراد قلت سطح کیفی اثرتون نیست
چون شعرتون حرف نداشت
و این حرفایی ک زدم صرفا بخاطر زیبایی نگاری بهینه ی اثرتون بود..
به امید زیباترین های گل دختر بزرگوارم
پیداست که ابتدای راه ادب و جوانی هستید و بقول شیخ طوس «جویای نام»..
منم براتون تحقق زیباترین جاودانه هایتان همراه با رفیع ترین نامها در عرصه ی ادبیات ایران ، آرزو میکنم..
یا حق..
دخترم جلوه ی خداوند و
زلف افشان بید در بادی
.
مثل چشم شمال سر سبزی
مثل گرم جـنوب آبادی
.
اشک شبنم به چشم پروینی
یاس صبحی به پنجه ی بادی
.
ابتدای طلــــوع تدبیری
انـــتهای امید و فریادی
.
در تفاخر همیشه بی رنگی
در تواضع همیشه استادی
.
لحظه ی دلـــنواز پیوندی
صحنه ی خوشگوار میعادی
.
قصه ی چشم های شیرینی
مظهر عشق های فرهادی
.
مثل سیبی که جاذبه فهمید
توی دستان عشق افتادی
.
آمدی در ضــمیر تاریکم
واژه هایی ز نور بنهادی
.
تو همان هدیه ی خداوندی
تو همان عطر خوب میلادی
.
تو بمان تا همیشه با لبخند
تو بمان تا همیشه با شادی
حسین دلجووو
بهناز علیزاده 26 خرداد 1394 09:53
درود بر شما استاد ارجمند و پدر مهربان جناب دلجوی ارجمند من خودم هم قالبش را غزل فکر کردم شعری بود که همنیقدر آمد و به نظمش کاری نداشتم اکثر اشعارم چنین است آنچه از دلم می آید می نویسم نمی دانم چیست،
چی بودنش بعدها معلوم می شود،
ممنونم از شعر بسیار زیبایتان مثل همیشه امیدوارم در حضور اساتید گرانقدر کم و کاستیها را جبران کنم،
بهناز علیزاده 26 خرداد 1394 10:00
درود بر شما استاد ارجمند و پدر مهربان جناب دلجوی ارجمند من خودم هم قالبش را غزل فکر کردم شعری بود که همنیقدر آمد و به نظمش کاری نداشتم اکثر اشعارم چنین است آنچه از دلم می آید می نویسم نمی دانم چیست،
چی بودنش بعدها معلوم می شود،
ممنونم از شعر بسیار زیبایتان مثل همیشه امیدوارم در حضور اساتید گرانقدر کم و کاستیها را جبران کنم، غزل نوشتم شاید هم ترانه باشد،جناب دلجویی خدا نکنه من فکر شهرت و نام و مقام باشم هرگز ،