3 Stars

دوری

ارسال شده در تاریخ : 05 مهر 1402 | شماره ثبت : H9426534

دادی به دستم، دردی ز دوری
زدی به قلبم، ناگه تو نوری
ز درد دوری شدم روانی
ز نور قلبم، منم فراری
منم همان کس، که در تو غرقم
تو بی تفاوت به زخم قلبم
از آن دمی که هوای عشقت ز سر رها شد
غمی ز چشمم، آهی ز قلبم به آسمان شد
برفت و آنگه ز کوشش من
بگرفته در سر، سوز نوایم
نوای عشقم دگر روان نیست
به سوی آن کس که یار من نیست
به یار دیگر، دل نسپارم
به جز به آن کس، که زخمی زد و رفت
زخم عمیقم، دگر ندارد دردی
از آن دمی که روحی ندارم
روحم شکسته، دل پُره غصه
دیگر خدایا، طاقت ندارم

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 69 نفر 126 بار خواندند
امیر عاجلو (05 /07/ 1402)   | فاطمه مهری (05 /07/ 1402)   | حفیظ (بستا) پور حفیظ (05 /07/ 1402)   | سروش اسکندری (07 /07/ 1402)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :3


نظر 3

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا