3 Stars

درد بابا

ارسال شده در تاریخ : 17 اردیبهشت 1402 | شماره ثبت : H9424775

درد بابا
صبح بودوشرشرباران حیاط خانه را
باگل ولبخندوبوی عشق عطرآگین نمود
باصدای درتمام اهل خانه شادمان
سوی بابا باشتاب وخنده های صبح زود
بچه هاسرگرم بازی در کنارحوض آب
سفره ای گسترده مادرزیر سایه روی تخت
چایی ونان وپنیروسبزی ولیوان شیر
به!چه صبحی درکنارسفره درزیردرخت
دست ورویی شست بابا تکه نانی لقمه کرد
بچه هاراباصدایی نرم سوی سایه خواند
لقمه هابادست پینه بسته اش هی میگرفت
به تمام بچه هادرحال بازی میرساند
مادرازنان برشته اندکی در بقچه بست
وغذای ظهرباباراچه خوب آماده کرد
سینه باباصدای خس خس هرروزداشت
باتامل سوی بابابردمادر شیرسرد
لقمه ای بابازنان خوردو خداراشکرکرد
بچه هاراروی سینه باهمه گرمی فشرد
بقچه اش برداشت ومثل همیشه سوی در
ونگاه من که بابا شیرخود را هم نخورد
بازشادی همه یکپارچه اندوه گشت
بی کسی وزخم کهنه او مدام همراه داشت
زیر بار زندگی و درد سینه خرد شد
صبح تاشب کارمیکرد پول درمانش نداشت

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 70 نفر 103 بار خواندند
امیر عاجلو (17 /02/ 1402)   | بهاالدین داودپور (18 /02/ 1402)   | سیاوش دریابار (28 /06/ 1402)   | جواد جهانی فرح آبادی (25 /07/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (17 /02/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 3

  • امیر عاجلو   17 اردیبهشت 1402 12:42

    درود و سلام موفق و مانا باشید rose rose rose

  • بهاالدین داودپور   18 اردیبهشت 1402 20:26

    درودشاعرگرامی بسیار زیبا

  • سیاوش دریابار   28 شهریور 1402 09:55

    سلام

    بسیار زیبا نگاشته اید
    شوق ذوق قلم رقصنده تان مستدام و عمرتان جاودان
    ایام به کام
    روزتان خوش سرانجام
    موفق باشید

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا