3 Stars

بوی گندم

ارسال شده در تاریخ : 08 امرداد 1402 | شماره ثبت : H9425811

بوی گندم
بهار آمد زمستان یادمان رفت
وشبها زیر باران یادمان رفت
شبیه روزهای کودکی مان
الفبای دبستان یادمان رفت
هنوز از بوی گندم سیر بودیم
چه ساده معنی نان یادمان رفت
هوای کوچه دامنگیرمان کرد
سکوت یک خیابان یادمان رفت
و شب با چشم خسته پلک میزد
صدای پای مهمان یادمان رفت
زمان آنقدر بی ارزش تلف شد
که ماه مهر و آبان یادمان رفت
چنان معنای آزادی یکی بود
که سختی های زندان یادمان رفت
تمام عمرمان سرگشتگی بود
هدف از زندگی مان یادمان رفت
جوانی مان همه بیهوده سرشد
و دادیم آنچه تاوان یادمان رفت
کسی حرف خوشی با ما نمیزد
درون سینه وجدان یادمان رفت
و پاکی آخرین رویای مان بود
ولی افسوس آسان یادمان رفت
گرفتار سکوتی سرد بودیم
نصیحت ها فراوان یادمان رفت
چنان وابسته افسانه گشتیم
که عشق و دین و ایمان یادمان رفت
چه تقدیری از این بدتر برامان
که ما معنی انسان یادمان رفت

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 105 نفر 134 بار خواندند
امیر عاجلو (08 /05/ 1402)   | جواد جهانی فرح آبادی (08 /05/ 1402)   | سعید نادمی (11 /05/ 1402)   | فیروزه سمیعی (11 /05/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (08 /05/ 1402)  سعید نادمی (11 /05/ 1402)  فیروزه سمیعی (11 /05/ 1402)  
تعداد آرا :3


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا