3 Stars

سلام بر تو که از شهر عشق می آیی

ارسال شده در تاریخ : 13 امرداد 1394 | شماره ثبت : H94921

...
سلام عابر شب کوچه های دربه دری
سلام بر تو که از این کرانه میگذری
/
سلام بر تو که از شهر عشق می آیی
سلام بر تو که از یاس صبح تازه تری
/
سلام بر تو که با شور شعر می تابی
سلام بر تو که با نور شعر جلوه گری
/
سلام بر تو غریبه ،که آشنای دلی
سلام بر تو که از آشنا غریبه تری
/
بیا بگو به من از جاده های دور و دراز
تو با تمام فاصله های گرفته همسفری
/
بگو چگونه از این فاصله قلم بزنم؟
بگو چگونه بدون نگار می سپری؟
/
مرا به قعر دلت برده ای ،مواظب باش
دلم به سبزه ی مرجان چشم خود نبری
/
سلام راهی فردای آب و عشق و نیاز
سلام عابر شب کوچه های در به دری


حسین دلجووو

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 438 نفر 629 بار خواندند
عرفان ویسی (هستیار) (15 /05/ 1394)   | طارق خراسانی (15 /05/ 1394)   | نگار حسن زاده (15 /05/ 1394)   | روح الله اصغرپور (15 /05/ 1394)   | علی اصغر اقتداری (15 /05/ 1394)   | حسین دلجویی (15 /05/ 1394)   | دادا بیلوردی (15 /05/ 1394)   | بهجت مهدوی (15 /05/ 1394)   | بهناز علیزاده (15 /05/ 1394)   | کمال حسینیان (15 /05/ 1394)   |

رای برای این شعر
طارق خراسانی (15 /05/ 1394)  بهجت مهدوی (15 /05/ 1394)  کمال حسینیان (15 /05/ 1394)  روح الله اصغرپور (16 /05/ 1394)  
تعداد آرا :4


نظر 13

  • طارق خراسانی   15 امرداد 1394 06:03

    سلام عابر شب کوچه های دربه دری
    سلام بر تو که از این کرانه میگذری
    /
    سلام بر تو که از شهر عشق می آیی
    سلام بر تو که از یاس صبح تازه تری
    /
    سلام بر تو که با شور شعر می تابی
    سلام بر تو که با نور شعر جلوه گری

    .
    .
    .
    سلام بر تو که با نور شعر جلوه گری.
    .
    .
    .
    سلام بر تو که آیین عاشقی دانی
    سلام حضرت استاد دلجویی عزیز

    غزا زیبایت را خواندم و لذت بردم


    در پناه حق


    rose rose rose

    • حسین دلجویی   15 امرداد 1394 15:55

      سلام بر استاد گرانمهرم جناب طارق عزیز
      خوش امدید بزرگوار...

      rose rose rose rose

      سالها رفته است و مانده باز هم درخاطرم
      سبز چشـمان شمالی های شالی پرورم
      .
      نوبـهارم رفته اما باز هم گــل می کنند
      روز و شب آونـدهای پونــه های باورم
      .
      از حلــول آبی چشـم خـزر دارم امید
      تا بیندازد شـبی در چشم ساحل بســترم
      .
      باز هـم دارم امید آن که یک شب سر نهم
      در حریم چتر باران خـورده ی نیلـوفرم
      .
      چون نــوار ساحـلی غرق تراکم میشود
      هر کجا انداخت سبز چشــم هایش دلبرم
      .
      عاقبت یک روز می آید که امـضاٌ می کند
      در نــگاه مـهربانی های سبزش، دفـترم
      .
      عاقبت یک روز می آیـد که روشن می کند
      در تبسم های شرمش لایه های خاطــرم...
      .
      میرسد یک روز مهمان میکند گلپونه ها....
      میرسد محبوبه می کارد به شعرم ، دخــترم

      حسین دلجووو

  • نگار حسن زاده   15 امرداد 1394 11:08

    سلام و عرض ادب

    درود بر شما

    بسیار زیباست

    rose

    • حسین دلجویی   15 امرداد 1394 15:56

      درود بر بانو حسن زاده گرامی
      سپاسگزارم مهربانوی عرصه قلم و ادب...

      rose rose rose rose

      گر چه در چشم عزیز تو خـدای سخنم
      باز شرمنده ترین یوسف یک پـیرهـنم
      /
      چشم استاد تو میخواست چنین شاعریم
      ورنه بی آینه ات طـوطی گنگ چمنم
      /
      آنقدر عطر نگاه تو به شـعرم جان داد
      که پس از مرگ فقط یاس دمد از کفنم
      /
      باز ای سبزترین واژه بیا قافـیه باش
      تا غزل بشکفد از دامن دشت ودمـنم
      /
      سبز شو در غـزلم تا به سـبایم نبرند
      از سلیـمان غزل اشک عقیق یــمنم
      /
      من همانم که به هر پرسش برزخ با عشق
      باز هم نام تو را می شنوند از دهـنم
      /
      مهر تو آمده با شیر و به جان خواهد شد
      همچو عـشقی که سرشتند به مهر وطنم
      /
      بعد مرگم بدنم جای بلــــندی ببرید
      تا مـگر باد برد در وطـنم خاک تـنم *

      حسین دلجووو

  • علی اصغر اقتداری   15 امرداد 1394 15:06

    درود بر استاد دلجو با این عاشقانه ی زیبا

    • حسین دلجویی   15 امرداد 1394 15:58

      درود بر استاد دلها و گلها
      شاعر قلم طلایی ادیب
      جناب اقتداری بزرگ آیین...
      سپاسگزارم...

      rose rose rose rose

      معطل کرده سبزچشم هایت دشت آهـو را
      به آن نازی که بالاتر نشانده تاق ابـرو را
      .

      کشیدی روی قـرص ماه خود آهسته آهسته
      شکوه طرح تلــفیق بـهار و عطر شب بو را
      .

      کپی برداشــتی از تاری شب های یلدایم
      که تا سامان دهی طرح شفق درعطر گیسو را
      .

      چسان پیدا کنم دل را درون سینه ی شمست
      که گم کرده ست مولانا در آن یاحق و یاهو را
      .

      من آن مرداب خاموشم در این حسرت که دستانت
      کـند ترسیم روی سیـنه ام، آرامـش قـو را
      .

      غم از دل مـیرود وقتی که یادت چینه میکارد
      به زیر سقف شـعرم حس و حال یک پرستو را
      .

      چرا بشناسم از پا دست خـود وقتی زلیخاها
      نمی خواننددر چشم تو فرق دست و چاقو را
      .

      الا یا ایـها الساقی ،دلـم تنگ هــیاهو شد
      بیا با چرخش جامی به پا کن این هیاهو را
      .

      بیا تا گـل کند در چشم سبزت دشت آهوها
      معطل کن دوباره تا ابد احساس «دلجو» را


      حسین دلجووو

  • دادا بیلوردی   15 امرداد 1394 16:31

    درود بر جناب دلجوو
    غزل با حال و استادانه ای است
    محظوظ گشتم از حال و احساستان rose applause

    • شاعر مهمان
      شاعر مهمان 15 امرداد 1394 20:06

      درود بر جناب بیلوردی گل و بزرگوارم
      خوش آمدید حضرت شاعر...
      بنیان گزار سبک زلال...

      rose rose rose rose rose

      وقتی که منوچهر دلش در شرر افتاد
      از باغ مرامش سبدی شعر تر افتاد
      /
      هر بیت ز رقص قلمش لولوی نابیست
      کز ذات وجودش بدل طشت زر افتاد
      /
      خورشید مریدیست به فحوای کلامش
      وقتیکه ز چشمش دو هزاران گهر افتاد
      /
      اشک رخ ناهید به پهـنای ادب ریخت
      بر زیر و بم خوشه ی پروین شرر افتاد
      /
      جبریل امین چونکه کلامش به سما برد
      در فوج ملائک ز خبر شور و شر افتاد
      /
      جبریل امین بود و هزاران دل مشتاق
      مهرش به دل عرش خدا کارگر افتاد
      /
      اشک از رخ پروانه به تدبیر گرفتند
      انگار که در جنـگل گل ها تبر افتاد
      /
      او گر چه بود بیدل و دلداده خالق
      اما دل ما بود که زیر و زبر افتاد
      /
      ما را چه غم از ایندل بشکسته که امروز
      مینای دلم دست یکی شیشه گر افتاد
      /
      عشق تو مرا سلطنت شعر و غزل داد
      زین رو دل «دلجوی» چنین معتبر افتاد


      حسین دلجووو

  • بهناز علیزاده   15 امرداد 1394 17:51

    درود بر شما استاد دلجویی گرامی عالیست بی مانند مثل همیشه، rose rose rose

    • حسین دلجویی   15 امرداد 1394 20:09

      درود بانو علیزاده گرامی م...
      گل باشید بزگوار...

      rose rose rose rose


      اینچنین دلکش و سرمست که گل داد مرا
      به گمانم ،خود گل هست که گل داد مرا ؟
      .

      او به یک شاخه گل روی ادب کرد سپید
      دل به دنیای غزل بست، که گل داد مرا
      .

      وای بر من که نگاهش گل و دستش پر گل
      آمد و غصه ز دل رست که گُل داد مرا
      .

      شیشه فاصله بین من و شادی چو بدید
      شیشه فاصله بشکست که گُل داد مرا
      .

      یعنی امروز به رسم ادبم، دست فشرد
      یعنی عهد دگری بست که گُل داد مرا
      .

      باز هم دوخته ام چشم به مهرش، یعنی..
      جان به قربان همان دست که گُل داد مرا


      حسین دلجووو

  • روح الله اصغرپور   15 امرداد 1394 20:59

    درود گرامی یار ادب و استاد بزرگوار بسیار زیبا. rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   17 امرداد 1394 08:53

      درود جناب اصغر پور گلم
      ممنونم بزرگوار..
      rose rose rose

      بریز بـاده که بنیان جان به هم بخورد
      قرار درد و غم عاشـقان به هم بخورد
      /
      در این خـزان گرفـته بـهار وا بشود
      اساس نظم زمین در زمان به هم بخورد
      /
      چه می شود که بریزیم و امتحان بکنیم؟
      دو دستمان ز سر امتحان به هم بخورد
      /
      به عشق یار گسل های دل بــلرزانیم
      ضمیر خفته ی آتشفشان به هم بخورد
      /
      چو سیر و سرکه بجوشیم و تا فلک بشویم
      فلک به هم بزنیم ،آسمان به هم بخورد
      /
      کنون که شیخ زمین و زمان به هم زده است
      چه میشود که دو تا استـکان به هم بخورد *

      حسین دلجووو

  • کمال حسینیان   15 امرداد 1394 23:15

    درود بر استاد عزیزم
    اولین شعر امشبم هست که خواندم
    بسیار زیبا و دلنشین و عاشقانه، اعجاز واژه ها چنان زیباست که غوغا می کند در دل هر خواننده ای،

    بیا بگو به من از جاده های دور و دراز
    تو با تمام فاصله های گرفته همسفری
    /
    بگو چگونه از این فاصله قلم بزنم؟
    بگو چگونه بدون نگار می سپری؟
    /
    مرا به قعر دلت برده ای ،مواظب باش
    دلم به سبزه ی مرجان چشم خود نبری
    /
    سلام راهی فردای آب و عشق و نیاز
    سلام عابر شب کوچه های در به دری

    ارزش بارها خواندن را دارد
    افتخار می کنم به وجود و قلم تان
    rose

    • حسین دلجویی   17 امرداد 1394 08:55

      سلام نازنین دوست گل و. استاد دل و اخلاق و ادب و مرامم
      همیشه چوبکاری میشم در برابر کامنتهای سرشار از محبت و تواضع و دویت داری هاتون..
      ممنونم از حضور پر مهر و تداوم سبز سرایی های شاعرانه تون...
      بی نهایت سپاسگزارم جناب حسینیان عزیز...
      rose rose rose rose
      گر چه در چشم عزیز تو خـدای سخنم
      باز شرمنده ترین یوسف یک پـیرهـنم
      /
      چشم استاد تو میخواست چنین شاعریم
      ورنه بی آینه ات طـوطی گنگ چمنم
      /
      آنقدر عطر نگاه تو به شـعرم جان داد
      که پس از مرگ فقط یاس دمد از کفنم
      /
      باز ای سبزترین واژه بیا قافـیه باش
      تا غزل بشکفد از دامن دشت ودمـنم
      /
      سبز شو در غـزلم تا به سـبایم نبرند
      از سلیـمان غزل اشک عقیق یــمنم
      /
      من همانم که به هر پرسش برزخ با عشق
      باز هم نام تو را می شنوند از دهـنم
      /
      مهر تو آمده با شیر و به جان خواهد شد
      همچو عـشقی که سرشتند به مهر وطنم
      /
      بعد مرگم بدنم جای بلــــندی ببرید
      تا مـگر باد برد در وطـنم خاک تـنم *

      حسین دلجووو

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا