3 Stars

زن حمالت الحطب

ارسال شده در تاریخ : 30 دی 1402 | شماره ثبت : H9428023

چگونه وا کنم از سر گناه  بهتان را...
چو یوسفم ، که به جانش خریده زندان را

پیمبر زن  مستی شدم که اجدادش
به سخره داشت رسالات مرد چوپان را

به کفر زلف سیاهش مردّدم،شاید
که واکنم سر یک استخاره،قرآن را

زنی که آیه ی حمالت الحطب را دید
ولی به هیزم آتش کشید پیمان را

همانکه  که روز گار جوانی، برای او دادم
به روز رفتنش این حجم تلخ تاوان را

چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را
چو میکشد به  یدک وزن نام انسان را

منی که از سر تجریش تا ولیعصر
قدم زدم همه خاطرات عریان را

نمیشود سر یک زن  دم ازصلابت زد
  که دیده  گریه یک مرد زیر باران را

...وحاضرم سر دیدار او بگردم باز
یکی یکی همه ی کافه های تهران را

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 52 نفر 69 بار خواندند
امیر عاجلو (30 /10/ 1402)   | هدایت کارگر شورکی (30 /10/ 1402)   | دکترمهدی منصورزاده (17 /01/ 1403)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (30 /10/ 1402)  هدایت کارگر شورکی (30 /10/ 1402)  
تعداد آرا :2


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا