3 Stars

گنج پنهان

ارسال شده در تاریخ : 01 آذر 1396 | شماره ثبت : H945693

ابرهایِ‌دیده‌ْخون‌بارَد،زِدردِجـانِ‌من
غم‌شده‌کَم‌کَم‌رفیق‌ویارِهم‌پیمانِ‌من
باتـمامِ‌کـوششِ‌روز و شَبَم‌پیـدا نشد
راهِ‌درمـــانی‌،برایِ‌دردِ بی‌درمانِ‌من
کِی‌به‌آخرمی‌رسـد،دردوعذابِ‌زندگی
یک‌تبّسم‌کِی‌به‌دنیامی‌شودمهمانِ‌من
بغضِ دیرینم‌ ، چنان‌ْابرِ بهاری‌بازشد
غصهْ‌می‌بارَدْ زِ چـشمِ‌تا ابد گریانِ‌من
دیدهْ‌فرشِ‌زیرِپایِ‌یارْ،تا از رویِ‌لطف
یک‌نگهْ‌شایدکُنَدبرحالِ‌من‌سلطانِ‌من
ازفراغش‌زندگی‌لبریزِدرد وغصه‌شد
کرده‌پُر ،گوشِ‌فلک‌را،ناله‌و افغانِ‌من
آتشی‌در زیرِخاکسـتر،دلِ‌حــامی‌بُوَد
کَس‌نمی‌بیند،درونِ‌سینه‌یِ‌سوزانِ‌من
تا نیاید، نیست‌درمــانی‌برای بی‌کَسی
هستْ‌امیدم‌بر آن‌، گنجینه‌یِ‌پنهانِ‌من

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 214 نفر 355 بار خواندند
علی روح افزا (03 /09/ 1396)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (05 /09/ 1396)   |

رای برای این شعر
علی روح افزا (03 /09/ 1396)  
تعداد آرا :1


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا