رفته ای????
رفته ای و عاشقانت شاعری سر می کنند
اشک خونبار از دل آشفته جوهر می کنند
...
اشک چشمم جوهری بود و قلم هم صحبتم
هر دو این سوز دلم را ثبت دفتر می کنند
....
هر چه از دل داغ دارم ،می سرایم در غزل
جوهر و خودکار و دفتر خوب باور می کنند
...
مست و حیران گوشه ی میخانه ی هر بیت شعر
جرعه جرعه واژه هایم را به ساغر می کنند
...
هر سه می خوانند و می نوشند و این ابیات من
یک به یک در خاطر مستانه از بر می کنند
...
آه از آن وقتی که بالا می زند مستی شعر
روی دفتر با شراب واژه ، محشر می کنند
...
سمت ابیاتم نیا دیوانه جان ،این واژه ها
هر چه مومن در زمین باقیست کافر می کنند
دی 400 ربابه حکمی زنجانی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 20 فروردین 1403 08:47
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
ربابه حکمی زنجانی 22 فروردین 1403 00:04
ممنونم دوست ارجمند????
محمود فتحی 22 فروردین 1403 09:36
درود برشما موفق پیروز باشید