یک شاخهٔ رزی که گاهی خار هم داری
یک قافله سرگشته و بیمار هم داری
جذاب و شیرینی ولیکن دلهره آور
آرام و مغروری سر آزار هم داری
چنگیز دلرحمی که بعد از خون و ویرانی
بین سپاهت دکتر و معمار هم داری
غیر از عسل در چشمهای ناجوانمردت
طعم اصیل قهوهٔ قاجار هم داری
از آنچه خوبان جهان دارند در چنته
کمتر که نه بلکه شما بسیار هم داری
راضی نشد چشمت به فتح دل که اینگونه
حالا برای کشتنام اصرار هم داری
مِهری ندارد فصل پاییزی که میبینی
بی من خزانی مهلک و دشوار هم داری
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 20 شهریور 1401 11:22
سلام ودرود