میدانم به اشعارم دل نمیبندی،
میدانی به این مرد برای فردایت امیدی نیست...
میسپارم تمام تمامیتم را بدست باد؛
تو به تنهاییت عادتی ترک ناپذیر کرده ای.
دستانش را به دور گردنت حلقه میکند،
اندوهی که سالهاست رفیق توست!
تو به عشقت پناه میبری، همان مردی که نشد پناه تو!
به تمام تمامیتم قسم، که دلم از تو فرار میکند...
به تمام روزها میسپارم، که مرا به یادت نیاورند...
تو به عابران مینگری، نمیبینی و نمیبینمت...
تو از قلب من به مسلخ میروی؛
از آن عادتی که نمیتوانی ترک کنی.
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 2 از 5
نظر 5
مسعود احمدی 07 آبان 1394 02:29
میسپارم تمام تمامیتم را بدست باد؛
درود جناب حاتمیان عزیز
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 07 آبان 1394 19:48
درود بر شما
یا حق
علیرضا خسروی 08 آبان 1394 15:48
درود
منوچهر منوچهری(بیدل) 09 آبان 1394 16:40
جناب حاتمیان عالیست من که لذت بردم ممنونم
جواد صارمی 10 آبان 1394 21:57