3 Stars

یک روز برمیگردم و تو را می بهارمت...

ارسال شده در تاریخ : 22 آبان 1394 | شماره ثبت : H941749

هر چند که امروز فقط خزان بودم؛

در اعماق پاییزی که راه دررو ای نداشت...

و سکوت بود که ما را به هم نزدیک میکرد؛

 بعد از عربده ها و دعواهامان...

من از دفتر شعرم کینه ها دارم؛

که نداشته و ندارد شعری درخور تو...

ولی از قلمم نا امید نمیشوم؛

که مینگارد یک روز قلبم را برای تو...

به این مرد نه چندان رویایی فراموشی نپاش،

که طعم عشقم را هنوز نچشیده است قلبت...

تو امروز رهایم کن اما فراموش نکن؛

که یک روز برمیگردم و تو را می بهارمت...

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 261 نفر 386 بار خواندند
علیرضا خسروی (23 /08/ 1394)   | کرم عرب عامری (23 /08/ 1394)   | علی حاتمیان (23 /08/ 1394)   | زهرا حسین زاده (23 /08/ 1394)   | رضا عزیزی (23 /08/ 1394)   | مسعود احمدی (24 /08/ 1394)   | محمد مولوی (08 /04/ 1399)   |

رای برای این شعر
علیرضا خسروی (23 /08/ 1394)  علی حاتمیان (23 /08/ 1394)  مسعود احمدی (24 /08/ 1394)  محمد مولوی (08 /04/ 1399)  
تعداد آرا :4


نظر 5

  • علیرضا خسروی   23 آبان 1394 00:20

    applause applause applause applause rose rose rose rose rose rose

  • کرم عرب عامری   23 آبان 1394 00:40

    درود بر شما

    می بهارمت شجاعانه بود

    rose rose rose

  • علی حاتمیان   23 آبان 1394 05:37

    عزیزان این شعر فقط مفهوم عاشقانه دارد و بس. برداشت دیگری نشود لطفا

  • رضا عزیزی   23 آبان 1394 19:28

    سلام بر شما
    شعر زیبایی از شما خواندم
    تابش یعنی:

    تو که امروز بر جهان من تابیدی...

    ""اشراق"""

  • مسعود احمدی   24 آبان 1394 16:15


    بعد از عربده ها و دعواهامان...

    من از دفتر شعرم کینه ها دارم؛

    که نداشته و ندارد شعری درخور تو...

    درود بر شما جناب حاتمیان

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا