روزگار می دانست چگونه مچاله ام کند می کشت مرا هر روز در رویا من افسوس بودم پشت افسوس و می بریدم تمام دوخته هایم را می دانست پایان این انسان تباهی ست و ساخت از من مچاله ای در فایل های بایگانی ای کاش خوانده شوم از نو که پایان سر به مهرم↓ مرگ است و سیاهی
شاعر از شما تقاضای نقد دارد
هزینه کتاب + هزینه ارسال از طریق پست
نظر 1
علیرضا خسروی 17 خرداد 1395 14:37