مفعول فاعلات مفعول فاعلن
پاییز شد شروع،با آه و خش خِشَش
بغضی درون شعر فریاد میکشد
آن راهزن که تاخت بر کاروانِ دل
این بار از وجود بنیاد میکشد
آن روز می نمود تسلیم بر دلم
این فصل سردِ سرد بیداد میکشد
گرگی که داشت پوست مانند بره ای
این جسم نیمه جان، صیاد میکشد
هر ظلم، مهر توست مشتاق تر شدم
شاگرد خوب، جور استاد میکشد
در آرزوی وصل باران تمام شد
بغضی بر انتظار غمباد میکشد
آماده است باز جشنی برای دل
دی شد، وَ نقش توست خرداد میکشد
1394/08/28 17:40
#احسان_امیرسالاری
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 12
محمد جوکار 02 آذر 1394 16:13
درودتان باد جناب امیرسالاری عزیز
غزلتان دل انگیز است و دلنشین با رقص آهنگی زیبا
قلمتان نویسا
احسان امیرسالاری 03 آذر 1394 12:44
درود بر استاد گرامی ام
در خیالم یاس و سوسن میکشم
عکس گل را نقش بر تن میکشم
سپاسگزارم استاد گرامی از حسن توجهتان
مسعود احمدی 02 آذر 1394 17:01
گرگی که داشت پوست مانند بره ای
این جسم نیمه جان، صیاد میکشد
درودتان باد جناب امیرسالاری
احسان امیرسالاری 03 آذر 1394 12:45
درود بر شما جناب احمدی عزیز
خوشحالم که میخوانید بنده را
پایدار در پناه خدا باشید
طلعت خیاط پیشه 02 آذر 1394 20:00
درود بر شما
بسیار زیبا سروده اید
احسان امیرسالاری 03 آذر 1394 12:45
درود بر شما
به زیبایی خواندید و دیده تاراندید
محمد فولادی 02 آذر 1394 23:23
درودتان باد
جناب امیر سالاری
احسان امیرسالاری 03 آذر 1394 12:46
درود بر شما
خرسندم از حسن توجهتان
کمال حسینیان 02 آذر 1394 23:35
سلام و درود بر احسان عزیزم
داداش خیرمقدم و حُسنِ منظر
خوش آمدی
شعر زیبا و دلنشینی رقم زدید و خوشحالم که مهمان باغ شاعرانگی تان بودم
تقدیم تان از حزن نوشته های حزین :
با گریه های مستی، هر شب تو آبم کردی
پر کن شرابِ غم را، دانی خرابم کردی ؟
تن را نه نای مانده، نه شوق دل سپردی
مستم کنی از عشقت، غرق ثوابم کردی
هر قطره از میِ تو، آتش به جانِ من زد
صد نوش گفتی امّا، بازم کبابم کردی
سوزد چو ساز این دل، گر نغمه سازی اش تو
تارم بر آمد از پود، زخمه حسابم کردی ؟
سر بر رهت گذارم، از مشرقم بر آیی
این بار اگر نتابی، حتمن جوابم کردی !
آماده باشم ای غم،یک امشبی امان ده
بدمستی ام شروع شد، غرق شرابم کردی
کمال حسینیان(حزین)
احسان امیرسالاری 03 آذر 1394 12:54
درود بر استاد عزیزم
دست بوستان هستم و مرهون لطف شما تا همیشه
به زیبایی خواندید و به زیبایی مهر ورزیده اید استادم
شعر نابتان را نوش کردم با شیرینی و گرمای وجودتان
امید از غم تا همیشه دور باشی
در زندگی تابیده ای چون نور باشی
امید، خدمت من توانم کرد بر تو
چون مرهم دلهای بس رنجور باشی
استاد حسینیان بزرگمهر هرچند ناچیز است در مقابل بزرگواریتان برگ سبزیست از دل درویشی ام به بداهه تقدیم وجودتان کردم
علیرضا خسروی 03 آذر 1394 10:20
احسان امیرسالاری 03 آذر 1394 12:54
درود بر شما