3 Stars

یک تکرار تلخ

ارسال شده در تاریخ : 15 دی 1394 | شماره ثبت : H942307

وقتی شب از راه می رسد
من می مانم و تنهایی من
و یک دنیا جنجال و هیاهو
روزگارم را به همین منوال گذراند ه ام
من می مانم و بیداری من
چشمهایم دیگر سو ندارند
تنم خسته است
دیگر فرسوده شده ام
دلم خیلی چیزها می خواهد
گاهی اوقات در غربت تنهاییم
مثل کسی که در آب غرق می شود
می شوم
در تنهایی من هیچ کس نیست
فقط شب است و یک تن خسته
سیاهی است و مشتی خاطرات بجا مانده
خاطراتی که هیچ احساسی برایش نمانده
یادها یی که هیچوقت از خاطرم نمی روند
در تنهایی من هیچ کس سراغم را نمی گیرد
و چشمهایم دیگر برقی ندارند
من می مانم و یک حس غریب
یک احساس نا آرام
یک تکرار تلخ
و باز هم یک بغض تکراری
بغضی که گلویم را می فشرد
و راه نفس کشیدنم را تنگ می کند
و من چشمهایم را به زحمت باز و بسته می کنم
تا صبح شاید صدها بار بلکه هزار بار پلک می زنم
تا خورشید اطاقم را روشن کند
و از این تکرار تلخ رها شوم
رها شوم =====

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 178 نفر 293 بار خواندند
علیرضا خسروی (16 /10/ 1394)   | حسن کریمی (17 /10/ 1394)   | بهنام مرادی (17 /10/ 1394)   | مسعود احمدی (17 /10/ 1394)   | کرم عرب عامری (18 /10/ 1394)   | محمد مولوی (28 /06/ 1402)   |

رای برای این شعر
علیرضا خسروی (16 /10/ 1394)  حسن کریمی (17 /10/ 1394)  مسعود احمدی (17 /10/ 1394)  کرم عرب عامری (18 /10/ 1394)  محمد مولوی (28 /06/ 1402)  
تعداد آرا :5


نظر 5

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا