گر ره نبرد به کوی دلدارم دل
پس چیست مرا فرق میان دل و گل
دل دل بود ار خدا نمایی بکند!
هستیم از این آینۀ تیره خجل
غارتگر دین و دل و رایم صنما
برخیز و در آغوش درآیم صنما
با سر ره دیدار تو می پیمایم
گر بند نهی به دست و پایم صنما
دل در تب دیدار اگر نیست، بگو
در کوی توام بار اگر نیست، بگو
آن را که به چشم خویش گل می بینم
یک شاخۀ پر زخار اگر نیست، بگو
یک درد به سینه هست و درمانش تو
دل یک تن بی جان بود و جانش تو!
ای یار دل واله و شیدا، صنما
تنها دل ما خوش که نگهبانش تو!
در سینه مرا دلی است بی تاب رخت
چشمی است به در مانده و بی خواب رخت
شیدای توام ولی ندارم باکی
ما را همه آب روست از آب رخت
ما هر دو جهان را بهلیمت یک جا
تو پرده بینداز زدیدار به ما
ما پیشکشت جان سبک آریم سبک
بر دار تو زین سوخته دل دست جفا
ساقی قدحی پر ز می پاکم ده
جامی تو ز خون میوۀ تاکم ده
هشیاری من بند زمینم سازد
بالی ز بر پریدن از خاکم ده
یک بوسه ز رخسار چو ماه تو صنم
گر هر دو جهان را بدهندم ندهم!
گر دست دهد حلقه ای از موی توام
این حلقه کجا می دهدم و کشور جم!
من هر دو جهان رها نمایم به شبی
گر دست رسم شود سر زلف و لبی
از لعل لبت اگر به جا می برسم
ما را نبود زهر دو عالم طلبی
دیدار تو از هر دو جهان ما را بس
بر راه تو چشم نگران ما را بس
ابروی تو گر کمان و مژگانت تیر
زخم دلی از تیر و کمان ما را بس
بوی بهار می دهد چهرۀ همچو ماه تو
چون کنم ار جان ندهم ، من صنما به راه تو
هیچ نمانده از منی، جز دل افروخته ای!
«عارف»دل سوخته ای عاشق یک نگاه تو
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 10
علیرضا خسروی 22 آذر 1394 13:29
درود بر شما
غلامحسین خورشیدی 22 آذر 1394 17:41
اصلاح اشتباه تایپی یک مصرع:
از لعل لبت اگر به جامی برسم
فاطمه اکرمی 22 آذر 1394 18:21
سلام و درود بی پایان بر استاد زیبا نگار
همیشگی چشمه شعرتان جوشان باد
غلامحسین خورشیدی 22 آذر 1394 19:40
سلام.محبتتان را سپاسگزارم.
اله یار خادمیان 22 آذر 1394 19:48
سلام و درو موفق و موید باشی اما استاد این سروده ها وزن رباعی رادارند چرا عنوان دوبیتی به آن هاداده اید
اصلا ح فرمایید
غلامحسین خورشیدی 23 آذر 1394 06:11
به نام خدا
سلام.بسیار متشکرم.به نکته جالبی توجه فرموده اید.مستحضرید که رباعی نوعی دوبیتی با وزن خاص است و چون بنده در ارسال، جداسازی نمی کنم عنوان کلی را بر می گزینم که شمول داشته باشد.
جابر ترمک 22 آذر 1394 19:50
دیدار تو از هر دو جهان ما را بس
بر راه تو چشم نگران ما را بس
ابروی تو گر کمان و مژگانت تیر
زخم دلی از تیر و کمان ما را بس
درود و عرض ادب
غلامحسین خورشیدی 23 آذر 1394 06:11
به نام خدا
سلام.بسیار متشکرم.
منوچهر منوچهری(بیدل) 23 آذر 1394 11:37
ممنونم جناب خورشیدی عزیز زیباست ممنونم
نسرین قلندری 24 آذر 1394 07:37
درودها