3 Stars

گرگ و میش

ارسال شده در تاریخ : 13 خرداد 1399 | شماره ثبت : H9410628


شب
تششع هر منیری را
بیرحمانه
در تراکم غلظتش می بلعید
وجنگل
اشباع از اشباح هراس انگیز
غرق در وهم وسکوت چنان بود
که هر سخن جنبنده ای
حتا
به نجوا
شکفت می نمود
ستاره ای بود
سکوت تاریک شهر را
گاهی
با فریادی از نور
می آشفت
قبیله
به رهنمود این ستاره ی
پر فریاد از نور
تمام غیرتش را
درکوچه های تاریک وسرد
در مشتهایش گره کرد
وبه جستجوی خورشید
فانوس امید
آویخت
بر شاخه های تردید
ومردمان قبیله
محکم وصبور
گذشتند
از گردنه های سنگلاخ بی عبور
ازطوفانهای سهمگین
از دیوارهای به خون عزیزان رنگین
در آستانه گرگ ومیش بود
که ناگاه
ستاره ی راهنما
طلوع خورشید را
انکار کرد
ومردمان
دلخوش به رهایی از
لمالم ظلمتهای مدام
خو گرفتند
به دنیای خاکستری
وخورشید
بسان پرنده ای
هراسان از قفس
حتا
پرکشید
از بام رویاها

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 94 نفر 185 بار خواندند
امیر عاجلو (13 /03/ 1399)   | مینا یارعلی زاده (13 /03/ 1399)   | فردین صمدی (13 /03/ 1399)   | کرم عرب عامری (13 /03/ 1399)   | موسی ظهوری آرام (13 /03/ 1399)   | محمد مولوی (13 /03/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (14 /03/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :4


نظر 9

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا