غم پُرچانه
ازآن روزی که شادی از کفم رفت
غــم پر چــانه بــاز امـــــد به جنگم
تُـفـنــگم خواند گفتا ....؛ هیچ وپوچی
تو تن هستی ، و جانت من ؛ فِشنگم
بسی بر زشتی ایّــام ....، خـــنـدید
فــنا شد آرزوهـــــــای قـشــنــــگــم
به تاریکی گــــــرائـــید آســمانــــم
خــزان شد لالــــه های رنگ رنگم
سکوت از در درآمــد قــهـــقهــانـه
تبـّــسُـم را ربـود و گفت ؛ ســـنـگم
دل اُفــتاد از نفس ، آهـــی بر آورد
به صد زحمت نمود عنوان ، تنــگم
دو دستم بی رمــــق افتاد ، زانـــو
صـدا داد اسُـتُــخوانم گفت ، لنگم
جوان شد سُستی ام ، اشکم روان گشت
بدامن ریخت فهـمـــیـدم که منگم
*
پیرنظر "سلیم"
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 7
بهناز علیزاده 31 امرداد 1394 17:27
درود بر شما جناب پیرنظر ارجمند
دادا بیلوردی 31 امرداد 1394 20:54
درود بر جناب سلیم بزرگوار
از احساس لطیف و کلام گهربارتان غرق احساس و لذت شدم
قلمتان همیشه پر بار باد
کرم عرب عامری 31 امرداد 1394 22:38
درود بر استاد پیر نظر عزیز
روح الله اصغرپور 01 شهریور 1394 11:27
درود استاد عزیز بسیار لذت بردم.
کمال حسینیان 01 شهریور 1394 23:08
درود بر استاد مرام و معرفت و قلم جناب پیر نظر عزیز
داداش بزنم به تخته ، شما که سر حال تر و جوان تر از هر جوانی هستید، انگار زبان حالِ منو نوشتید و و نسخه ام رو پیچیدید
ولی قول میدم که به این زودی ها نمی تونم از شما دوستان دل بکَنم و هنوزها وبال گردن تان هستم
پاینده باشید
منوچهر منوچهری(بیدل) 02 شهریور 1394 14:00
سلام بر همدم تنهائیم سلام بر استاد عزیزم جناب پیر دوست همیشه نسبت با اشعارت احساس زیبا داشتم دوستتان دارم مرام ومعرفتت
بی نهایت است
سمانه تیموریان (آسمان) 05 شهریور 1394 22:24
سلام و درود
دستمریزاد استاد
در پناه حق