بسمه اللطیف
هنگامه عشق
باز چون طلعت روی تو به شب پیدا شد
نوبت عاشقی و شور دل شیدا شد
گل شوق تو عزیزم به دل باغ شکفت
پر از احساس شمیم خوش تو هر جا شد
چشم در چشم تو گردیدم و با حیرانی
دل من غرق تماشای دل دریا شد
کردی از گوشه چشمت ز سر لطف نگاه
از نگاه تو دلم مایل و بی پروا شد
جذب شد باز لبانم به لبانت چه عجب
وقت جویایی یک بوسه از آن لب ها شد
باز در بوسه ما کل جهان می شد محو
باز هنگامه عشق من و تو پیدا شد
می رود قید تعین ز وجود «من» و «تو»
بوسه ها منشأ آغاز وجود «ما» شد
باقی اش راز مگوی من و تو بوده و هست
مهدی این شرح دگر سخت و قلمفرسا شد
آه در معرکه عشق عمل باید داشت
سخنت مانع یک بوسه جان افزا شد
#مهدی_رستگاری
هشتم شهریور سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
سی ام اوت سال ۲۰۲۱ میلادی
(به بهانه حضور در شب بداهه سرایی گروه ادبی «محفل شیدایی» در پیام رسان تلگرام)
دفتر شعر روزگاران
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 11 شهریور 1400 18:46
درود بزرگوار ا
مهدی رستگاری 03 اسفند 1400 14:11
درود و سپاس
مهدی رستگاری 03 اسفند 1400 14:12
همچنین در پیوند زیر می توانید خوانش شاعر از این غزل را در پیوند زیر بشنوید:
https://castbox.fm/episode/234-the--Arousal-of-Love-%D9%87%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B9%D8%B4%D9%82-(%D8%BA%D8%B2%D9%84)-id4788121-id470277199