بسمه االطیف
مسخ عشق
در بیان رسم زمانه
عجب وضعی است کاندر عشق معنا و مرادی نیست
به عهد دلبران این زمانه اعتمادی نیست
در این دوران کسی عشق و وفاداری نمی خواهد
به این الفاظ بی معنی که اصلا اعتقادی نیست
به دریای فراموشی و غفلت غوطه ور هستیم
ز عشق آن گوهر گمگشته کمیاب یادی نیست
چنان در مفسده غرق است سرتا پایمان امروز
که هر کاری مجاز است و مباح است و فسادی نیست
شده جلوه فروشی رونق بازار بدکاری
بسی گرم است این بازار و بازار کسادی نیست
به عریانی به راه افتاده بازار هوس امروز
نیازی به اشاره یا علامت یا نمادی نیست
در این حس بهیمی مرده اند انگار آدم ها
ز مسخ عشق گویی هیچ روحی در نهادی نیست
بخوان مهدی تو تعویذی و بگریز از چنین اوضاع
نیابی عشق را اینجا و امید زیادی نیست
مهدی رستگاری
بیست و سوم تیر ماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
چهاردهم ژوئیه سال ۲۰۲۱ میلادی
(به بهانه حضور در شب بداهه سرایی گروه «عاشقانه های شاعران» در پیام رسان تلگرام)
دفتر شعر روزگاران
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 28 مهر 1400 09:14
.مانا باشید و شاعر