بسمه اللطیف
دل خون
می شود باز دلم از غم تو خون نشود؟
گوشه چشم من از اشک تو کارون نشود؟
باز آیی و درآیی تو به آغوش من و
خلق نیکوی تو هم هیچ دگرگون نشود
بنهم چهره بر آن چهره ناز و همه شب
گونه ام دور از آن گونه گلگون نشود
چشم بربندم و در گیسوی تو سیر کنم
دلم از هیچ غمی خسته و محزون نشود
از هوای لب تو پر شوم از پرواز و
منع ها مانع پرواز همایون نشود
در تن و جان تو چندان شوم آواره که هیچ
بره گمشده آواره هامون نشود
باز آ معجزه کن تا دل سرگشته من
باز گمراه و گرفتار به افسون نشود
مهدی از عشق تو می گفت به زیر لب خود
می شود باز دلم از غم تو خون نشود؟
مهدی رستگاری
هشتم دی ماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
بیست و نهم دسامبر سال ۲۰۲۱ میلادی
(سروده در شب بداهه گروه «ادیبانه» و تکمیل آتی آن)
دفتر شعر روزگاران
۴۰۳
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 10 دی 1400 20:54
.مانا باشید و شاعر
مهدی رستگاری 28 بهمن 1400 16:27
همچنین خوانش شاعر از شعر را در این پیوند بشنوید:
https://castbox.fm/episode/Bleeding--Heart-%D8%AF%D9%84-%D8%AE%D9%88%D9%86-(%D8%BA%D8%B2%D9%84)-id4788121-id468964779?country=us