بسم الله الرحمن الرحیم
آتش حرمان
تقدیم به مادر بزرگوارم
شادیم برقی خوش از چشمان تو
گلشنم یک گوشه از دامان تو
دل اسیر و بسته گیسوی تو است
جان رهین منت درمان تو
مانده ام در غربت یادت غریب
آه از داغ تب هجران تو
باز خوان در گوش باد آواز مهر
تا فشانم جان به جانفشان تو
عمر کوتاه است و دنیا در گذر
دست من در حسرت دستان تو
کاش می شد چشم بر هم می زدم
تا ببینم طلعت تابان تو
ای سرشته روح و جسم و جان من
از رهیق روحبخش جان تو
شامگاهان چشم من از اشک سوخت
در لهیب آتش حرمان تو
روزی آخر جان من خواهد رسید
در حریم گلشن جانان تو
مهدی از دنیا ندارد آرزو
جز کفی از گوشه دامان تو
#مهدی_رستگاری
دی ماه سال یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت خورشیدی
دفتر شعر روزگاران
۴۷۳
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 28 فروردین 1401 21:59
درود بر شما