بسمه اللطیف
بالین سحر
موج موی تو چو در گود کمر می شکند
شیشه صبر به بالین سحر می شکند
آن چنان روی تو زیبا است به خواب آن لحظه
چشم رد می شود و سمت نظر می شکند
عطر جاری ز تنت جان و دلم برده و باز
خویشتنداری از این راهگذر می شکند
دست در پیچ و خم گیسوی تو می برم و
می شود صاف ولی بار دگر می شکند
به خماریّ سحر چشم تو می گردد باز
آن نگاهی که در آن شهد و شکر می شکند
به نگاهی تو مرا سوی خودت می خوانی
مرز ما نیز بلافاصله در می شکند
می شود حلقه بر آن گردن زیبا دستم
عطش عشق به یک بوسه تر می شکند
مهدی این صبح به اعجاز ببین در بوسه
گیسوی زر به روی قرص قمر می شکند
#مهدی_رستگاری
چهارم خرداد ماه سال یکهزار و چهارصد و یک خورشیدی
بیست و پنجم مه سال ۲۰۲۲ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۷۴۶
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 17 خرداد 1401 09:57
لطیف و دلنشین
مهدی رستگاری 26 خرداد 1401 08:23
درود و سپاس