3 Stars

حکایت هجران

ارسال شده در تاریخ : 10 دی 1401 | شماره ثبت : H9423280

بسمه اللطیف
حکایت هجران

اگر چه کردم ادب پیشه و شکیبایی
دلم ز عشق تو هرگز نداشت پروایی

امید هست که جان من از نفس هایت
جوان شود ز دم معجزی مسیحایی

هزار بوسه سپردم سحر به باد صبا
که صبحدم بدمد بر رخت به زیبایی

نگاه من به تو مانده است خیره در عکست
شده است چشم من از اشک همچو دریایی

به یاد لحظه خوبی که خواستاری من
گرفت از ابروی تو بر رضایت امضایی

در این زمان ز تو پژمرده وار می پرسم
چرا به دیدن دلداده ات نمی آیی

حکایت شب هجران حکایت من و تو است
که سوخت شمع در آن از غم و غم افزایی

سحرگهان دل مهدی شکفت و پرپر شد
چو غنچه ای که درد پیرهن ز شیدایی


#مهدی_رستگاری
بیست و هشتم آبان یکهزار و چهارصد
خورشیدی
نوزدهم نوامبر سال ۲۰۲۱ میلادی


دفتر شعر روزگاران

۳۷۶

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 62 نفر 80 بار خواندند
امیر عاجلو (10 /10/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (10 /10/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا