بسمه العزیز
رسم بی مهری
کردی تو مرا باز به بی مهری ات آماج
از بی ادبی باز نهادی به سرم تاج
تو قدر محبت که ندانی ؛ به توجه
همواره چرایی تو به هر طایفه محتاج؟
در بین گدایان توجه شده ای شاه
این گونه که می خواهی عزیز از همگان باج
همچون کلکی در دل دریا که ثباتی
پیدا نکند در دل آشفته امواج
لنگر به وفایی که نداری و رباید
هر لحظه تو را موجی از این جذبه مواج
رسم تو چنین است که از پوست عشاق
خواهی به تن خویش لباسی تو ز تیماج
این پیرهن عشق به اندام تو خوش نیست
بر خویش بزن چاک تو این جامه دیباج
مهدی شده نومید ز تو دیرزمانی است
رفتی ز ره عشق به بیراهه قیقاج
#مهدی_رستگاری
بیست و دوم مرداد ماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
سیزدهم اوت سال ۲۰۲۱ میلادی
غزل سرایی گروه ادبی «عاشقانه های شاعران»
دفتر شعر روزگاران
۱۸۵
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 13 آبان 1402 11:43
.مانا باشید و شاعر
مهدی رستگاری 13 آبان 1402 20:21
درود و سپاس