سپیدِ سرخم
سینه سرخِ در خاک خفته
فریادِ همیشه آزادی
جاوِدانه ی تاریخِ مرز “پر هنرَ”
تنِ ات لو داد
ابر قدرت های شهوت را
چماقدارانِ نکبت را
دیگر به سبک پاره پاره ی قلبِ تو،
شعر خواهم گفت
“سبکِ خودم ”
سبک ستاره ای
که روی خاک تو آخر شراره شد
اقرار می کنم
که ببخشی مرا
در سال های دور
در آغازِ یک دروغ
برای آمدنِ قاتلان نور
برای شامِ بی سحرِ فتنه های شوم
فریاد می زدم
واژگانِِ تزریقی را
مرگ بر این
مرگ بر آن
و نمی دانستم
مرگ را به سمتِ جانِ تو
آرامِ
زیرِ
خاک
هدایت نموده ام
مرا ببخش
نسلِ جوان
نسلِ آرزو
نسلِ هاج و واج
از منِ
مفلوکِ
بی هنر
از منِ خوش باورِ قدیم
که به دوشم کشیده ام
زهر هلاهلی
به زعم آنکه بود
میوه ی سحر…
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 01 آبان 1401 09:58
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
طارق خراسانی 01 آبان 1401 16:43
سلام و درود بر امیر عزیزم
َسپاس از لطف و مهر بی پایان آن عزیز
در پناه خدا