مدار آزادی
استخراج از کتاب چشم سوم مولف: طارق خراسانی
همانگونه که سیارات منظومهی شمسی آزاد هستند که در مدار مشخص و معینی در فضا به گِرد خورشید به حرکت درآیند و انحراف هر یک از مدار تعیین شده نابودی خود و کل مجموعه را در بر خواهد داشت آزادی هم مداری دارد که چنانچه انسان از مدار تعیین شده خارج شود جز اضمحلال و نابودی برای او و اعضای پیرامونش چیز دیگری را به بار نخواهد آورد و خداوند حکیم، حرکت بر مدار آزادی را در قرآن کریم به نیکی بیان داشته است.
پدیدههای عظیم آفرینش در هستی به ما میآموزد که اساس مدار آفرینش بر ولایت است و هیچ ذرهای در جهان بیولی و سرپرست بهسر نمیبرد و در منظومهی شناخته شدهی ما، خورشید به اذن الهی ولی و انرژی دهنده به دیگر سیارات پیرامون خویش میباشد.
در جزء جزء پیکرهی وجود و در بخشهای مختلف آن ولی و سرپرستی موجود است که تمامی آنان و زیرمجموعههایشان تحت لوا و سایهی یگانه ولی و رهنمای هستی یعنی خداوند سبحان بهسر برده و مطیع و فرمانبردار آن دادار مهربان میباشند.
بیولایت نیست هـرگـز ذرگان
رو بـه ذره، تا نشان یـابی ز آن
جزء جزء ذرگـان دارد "ولـی"
گو به خودباره، که از آن غافلی
امر به معروف و نهی از منکر، تذکری برای حفظ آزادی است و چگونگی برخورد با ناقضان آزادی خود روش و قانونی دارد که بهترین نمونهی آن برخورد زیبای پیامبر اکرم(ص) با کودکی است که میبایست به خواستهی مادرش، وی را از زیادهخواری خرما منع میفرمودند:
به نـاصح بگـو: «خـود دگرگـون کند»
«رطب خورده منع رطب، چون کند؟»
لذا هر کسی صلاحیت این امر مهم الهی را ندارد و آمر و ناهی باید مراحل و منازل معرفتی را طی کرده و خود نیز میبایست از مبارزان سرسخت با نفس امّاره باشند.
عاقبت عشق، این قانون بقای زندگی به من آموخت که چگونه با نفس دون به مبارزه برخیزم و آن امینِ مهربان، خوانِ گستردهی سبحان یگانه را بهترین و پاکترین سفرهگاه هستی برشمرد و جان به شادمانی سرود:
بادم حرام، لقمهی نـانی ز خوانِ غیر
تا نانِ عشق میخورم از خوانِ دلبرم
در مکتب عشق که حسین بن علی(ع) سالار و سلسلهجنبان آن است دانستم برای بیان حق و حقیقت از هیچ موجودی جز خدا نباید هراسید و آنچه باعث رشد و تقویت معنویت و رفع موانع آن در جهان میشود را باید با هر زبانی بیان کرد که زبان هنر مؤثرترین آنهاست، برای این مهم میبایست خود را تغییر داد و برای رسیدن به این خواسته باید از خداوند سبحان طلب یاری کرد.
آنجا که تویی سلسـلهجنبـان حقیقت
بـر دار سـر آرنـد شهیـدان شـریـعت
این طیّ طریق از تـو بیاموخته عاشق
جز راه تو ننگ است هر آیینه طریقت
میدانم که نمیدانم و درود بر جانِ قدرتمند حکیم بزرگمهر که فرمود: « همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر زاده نشده اند»
معنویتی که در ذرّگان هستی موج میزند به من آموخت که تمام هستی موطن و سرای من است.
ادامه دارد