پسرمرفتزدست
غم اینداغمراخواهدکشت
اوجوان بودجوان
باراین داغعجب سنگیناست
-----
غنچه باغمرادست اجل باخودبرد
تاابدداغپسردردل منمی ماند
---‐
پسرم رفته سفرمنتظرم برگردد
غیر ممکن شدهاین فکرکه درسردارم
-----
دیدن عکس توبرسنگ نگردد باور
این همه علم توراخاک به رویش دادند
----
دکترمهربان بابارفت
یارشیرین زبان بابارفت
بعداو زندگی نمی خواهم
چون زتنروحوجان بابارفت
-----
مادرت پیرترین مادردنیاشده است
خواهرانت گریان
نشودباورشان بیخبر
بارسفررابستی
----
باورم هرگزنمی گردد که دیگرنیستی
داغ مرگت تاابدبراین دل صدپاره هست
---
گرفته آتشاینکاشانهما
نداردذوقخندهخانهما
چنانکردی به ماباداغ مرگت
توبودیهمدم ودردانه ما
---'
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 07 امرداد 1402 10:13
سلام ودرود
محسن جوزچی 11 امرداد 1402 01:18
درود بر شما
امیدوارم روح دلبندتان پاره تنتان در آرامش ابدی باشد و صبر و استقامت برایتان ارزومندم
بهزاد غدیری 24 امرداد 1402 00:00
تلخ و تلخ و تلخ????
حتماً روحشون آرام و جاشون در بین شما سبز هست.
صدیقه جـُر 09 شهریور 1402 07:19
درود برشما شاعر گرامی
تلخ است واژه ی خدا حافظی،، و چه تلخ تر از زهر شوکران که آن وداع از دل ودیده ی آدمی باشد
میوه ی قلب پدر و مادر، تسلیت واژه ای گنگ و بی مفهوم است، هر کسی اندوهش را خودش داند و خدایش،،
برایتان صبر جمیل از درگاه حق خواهانم، جای عزیز آسمانی، فردوس برین، ودر کنار شاهزاده علی اکبر،،