رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن
ابتدای یک پریشانیست حرفش را نزن»*
رفتنت طوفان به پا کرده ببین بعد از شما
حال چشمم باز طوفانیست حرفش را نزن
حال من وقتی که رفتی در مثل نه واقعا
حال یک انسان قربانیست، حرفش را نزن
چشم من نه، چشم کلّ شهر بعد از رفتنت
ابرهای تیره، بارانیست حرفش رانزن
رقص موهایت میان باد ، طبق شرع و دین
حکم آن حبس است و زندانیست، حرفش را نزن
از دو بیت ابرویت صدها غزل صادر شده
منشا اشعار ایرانیست حرفش را نزن
فکر یار دیگری غیر از تو شد بر من حرام
فکر آن هم زشت و شیطانیست حرفش را نزن
در خلیج عشق تو در گل نشسته قلب من
در مثل کشتیّ ِ یونانیست حرفش را نزن
شعرهایم را که خواندی گفتی این ها پیش من
شعرهای پشت نیسانیست حرفش را نزن
گفت قلبم بیت دیگر هم بگو، گفتم که نه!
این خط و مصراع پایانیست حرفش را نزن
* از فرامرز عرب عامری
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 5
حسن کریمی 21 بهمن 1394 07:46
بسیار زیبا سرودیدجناب عرب عامری لذت بردیم
حمیدرضا عبدلی 21 بهمن 1394 09:12
باسلام جناب سرخی عالی سرودهاید موفق باشی
محمد جوکار 21 بهمن 1394 14:12
دوست گرانمهرم جناب عمادی عزیز
مقدمت گلباران
به انجمن مهر "شعر ایران " خوش آمدید
علیرضا خسروی 21 بهمن 1394 17:58
احسنت...
درود بر شما
طلعت خیاط پیشه 21 بهمن 1394 20:08
تضمین بسیار زیبایی است
درود بر شما