هر چند که برانیم به جایی نرسیدیم
چشم طمع از عالم فانی نکشیدیم
ما را به کجا برده دلا این طمع ما
زندانی شدیم اما از آن دل نبریدیم
گشتیم اسیر طمع ظاهر دنیا
از ظاهر دنیا به ناکامی رسیدیم
روزی اگر خلق جهان دیده گشایند
جایی نرسیدیم به ویرانه دویدیم
قارون که مالک شده بود گنج جهان را
از آن اثری نیست صدایی نشنیدیم
ناظم جهان بهر کسی بهره نداده
اثار ز کس ما نشنیدیم و ندیدیم
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5