نه یاس و سوسن و سنبل به من پروانه می بخشد
نه شمع آن روشنایی بر دل دیوانه می بخشد
مراعاتم نخواهد کرد مجازاتم نخواهد کرد
نهدل رامی کند از او نه بر من دانه می بخشد
نه از دریا تقاضایی کهبا من همنوا گردد
نه دریا آب شوری برگل و گلخانه می بخشد
خضور دوست باید رفت که می بخشد ز نور خود
ز الطاف خداوندی به دل جانانه می بخشد
اگر خواهی طلب کن از خدای مهربان من
که گنجی را ز حکمت بر دل فرزانه می بخشد
فقیر و ناتوانی را نوازش می کند هردم
برای هر فقیری مسجد و میخانه می بخشد
تقاضایی ز غیر او در این دنیا نخواهم کرد
به ناظم در فضای عشق مکان و خانه می بخشد
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
حسن مصطفایی دهنوی 22 دی 1398 22:31
درود ها استاد
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
پاینده باشید
خسرو فیضی 21 فروردین 1399 13:07
. درودها . استاد
. سروده ای زیبا بود
.