بیا دردم مداوا کن که صبر و طاقت من نیست
صبوری از دلم پر زد تحمل عادت من نیست
نه بینایم به بینایی نه ارشادم به شیدایی
نه استاد بین هستم به شأن و شوکت من نیست
زبان حالم پرو بالم که هر دم می کند پرواز
چرا که همنشین من کسی در غربت من نیست
بود مشکل سر راهم تو آسان کن عبورم را
پر من بگذرم از آن کسی با قدرت من نیست
کمال حق پرستی را به من آموخت می دانم
سر و جانم فدای او نیاز بر شهرت من نیست
دلم گرم است بر این پاداش اگر آسوده خاطر هست
کسی از من نمی رنجد چرا که حسرت من نیست
صبوری کن تو ای ناظم که دارد اجر و پاداشی
کسی مایل به دنیا بود صبور نعمت من نیست
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 4
محمد علی رضا پور 03 فروردین 1399 23:42
سلام و احترام،
همان طور که احتمالا می دانید، سروش، سه گلشن، و شعر سبز(چندآهنگ)، قالب هایی تازه و توانمند در شعر فارسی اند که شایسته است بیش تر خدمت اهالی فرهیخته ی ادبیات، شناسانده شوند.
برای آشنایی بیش تر دوستداران این مقوله با قالب شعری سروش، چند سروش کوتاه تقدیم تان
می شود:
1- گفتن از عشق، کار سختی نیست/
خوب گفتن، شکار سختی نیست/
فصلِ اصلیِّ عاشقی، عمل است.//
2- برگ زرد خزان، خودش را، ریخت/
با هوا و زمین و آب آمیخت/
برگِ بی بار چون تمشک نبود.//
3-“علّیَت” داشت نخ نما می گشت/
فیلسوفی پی خدا می گشت/
عارفی از عُروج بر می گشت/
حرف نابش به دل گرامی گشت:/
“نور”، مجهول نیست؛ اثبات است.//
4- پسر و مادر، آخرین دیدار/
اشک ها: شعله های آتشبار/
رفت و ماند. استخوان که شد، برگشت.//
5- تاک تا شد، به جرمِ پاکی مُرد/
ایستاد. اوفتاد. خاکی مُرد/
مردِ خاکی به دردناکی مُرد/
زنده ی جاودان، غریبِ زمان.//
6-در زباله، پیِ غذا می گشت/
تازه از اختلاس بر می گشت/
اختلافات… . //
7-روز، شب شد. دوباره شب آمد/
خام ماندیم و صد لقب آمد /
آخرش جان ما به لب آمد/
خام تا خاک ….//
8-پَست را اوجِ سرفرازی بُرد/
به حقیقی ترین مَجازی بُرد/
توی بازی بُرد/
تبلیغات.//
9-رفتم از کوهپایه تا قله/
وقتِ برگشت گشت/
(وای! تا پایین/)
دره – دره … .//
10-دستت آماده کن!/
“دل گِرو در کِرِشمه های تمشک!”//
11-دل گدازنده، دلنواز آمد/
باز با ناز و سرفراز آمد/
کاشکی داشتم دلی، دلکی .//
12-آفتاب غروب و کشتی و آب/
موج بی تاب و التهاب و شتاب/
آی دریا! بیا مرا دریاب /
مثل ماهی به ساحل افتادم(افتادَه م) .//
13-مِه چه زیبا نِشَست بر تنِ دشت/
ناز و نرم از کنار دشت گذشت/
خاطرات تو در دلم آمد/
نازتازان و بی گذشت گذشت/
باز، گلگشت، نوعروس، خیال
(خوانش دیگر: باز، گلگشتِ نوعروسِ خیال .)//
14- ماه در کوهسار، زیباتر/
بادِ نرمِ بهار، زیباتر/
یار، چشم انتظار، زیباتر/
دل من، بی قرار، زیباتر/
در شبِ عشق.//
15-هر سری سرسپرده ی چیزی ست/
بسته بر حلقه ی دلاویزی ست/
مرغکِ شاخسارِ گلریزی ست/
من تو را دارم.//
16-هرچه که هست و جزئی از هستی ست/
همزمان، شعرِ عقل و سرمستی ست/
همه ی هستی اهل همدستی ست/
رازها واحدند و گوناگون.//
17-کِرم، پروانه می شود روزی/
غوره، فتّانه می شود روزی/
این زمین، خانه می شود روزی/
خوار نشمار.//
خسرو فیضی 07 فروردین 1399 19:19
. با بهترین درودهایم
. استاد گرامی کلک خوش خرامتان بسیار زیبا و دلنشین
. سروده ای را ماندگار کرد .
. روزگارتان شاد و فرخنده باد
.
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 08 فروردین 1399 00:27
درود استاد
علی معصومی 15 فروردین 1399 16:13
☆☆☆☆☆
درود ها بر شما
.