به دل شکستن من صد قبیله در کارند
برو که مثل تو در این قبیله بسیارند
از این پرنده ی بی پر نخواه قله ی قاف
عقاب ها همه از این مسیر بیزارند
نمی رسد به تو دست پلنگِ گریه ی من
به شوق ماه ، جهانی همیشه تب دارند
به شور بختی باران نخند و باور کن
که عاشقان تو یک عمر خنده می بارند
مرا ببر به دیاری که اهل آن هرشب
بجای نافله ، دل بر قصیده بسپارند
به سر سپردن این قوم می توان فهمید
که بر خلاف دل ، اهل ذوق بیمارند
رسیده ام به مقامی که بذر شعر مرا
مقربان غزل عاشقانه می کارند
#پرستش_مددی
۱۳۹۸.۰۴.۲۰
تعداد آرا : 6 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 8
امیر عاجلو 07 آذر 1399 15:48
لطیف و دلنشین
پرستش مددی 08 آذر 1399 15:16
درود و سپاس جناب عاجلو عزیز ،
پایدار و برقرار باشید
کاویان هایل مقدم 08 آذر 1399 09:28
مرا ببر به دیاری که اهل آن هرشب
بجای نافله ، دل بر قصیده بسپارند
به سر سپردن این قوم می توان فهمید
که بر خلاف دل ، اهل ذوق بیمارند
هربار از چشمه جوشان کلام شما بسی طرف بر می بندم بانو
اندیشه تان پویا
پرستش مددی 08 آذر 1399 15:18
عرض ادب و احترام جناب هایل مقدم عزیز ،
سپاسگزار مهر شما هستم ،
برقرار و پایدار باشید گرامی
منصور آفرید 08 آذر 1399 13:11
بسیار بسیار زیبا ، آفرین
درود بر شما
پرستش مددی 08 آذر 1399 15:20
عرض ادب و احترام ،
سپاس از لطف و مهر شما جناب آفرید گرامی ،
برقرار و پایدار باشید
محمد مولوی 08 آذر 1399 19:41
سلام و درود
مجید ساری 08 آذر 1399 21:40
سلام ودرود مهربانوی هنر خانم مددی والامقام
از مرور قلم بسیارزیبا وعای تان حظ فراوان بردم
دستمریزاد استاد
سعادت یافتم
و آفرینهای بسیار تقدیمتان