3 Stars

عروسی سحر

ارسال شده در تاریخ : 18 آبان 1398 | شماره ثبت : H948232

شب از سیاهه گذشت و سپیده از سفر آمد
شکوه رنگ فلق در طلیعه ای دگر آمد

کرانه از قد خود کند و ریخت مخمل مشکی
نگار روی سپیدی چو دختر قجر آمد

صدای همهمه ی باد و ناز موی درختان
صدای جشن و سرور از عروسی سحر آمد

پرند نازک آبی نشست جای سیاهی
نماد عشق فروزان دوید و شعله ور آمد

سوار ململ ابر از هزار گوشه ی آبی
به ناز و شور و تفاخر به رقص مختصر آمد

نیامدی که ببینی هوای خاطره ابری است
نیامدی و خیالت به یاد ، سر به سر آمد

بخواب تا که نبینی پگاه بی تو چه سخت است
که شاید از نفسم سوی بسترت اثر آمد

ببخش اگر که پریدی از آن دریچه ی رویا
که کار کار صبا بود و از دلم خبر آمد

بگیر حال پریشان ، خروس بی محلت را
که عاشق است و غریوش شگفت و پرده در آمد

نیامدی و هنوزم هزار روزنه باقی است
اگرچه گوی وفا در جهان ندیده تر آمد

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 163 نفر 191 بار خواندند
ابوالحسن انصاری (الف. رها) (29 /09/ 1398)   | ندا عبد حق (16 /10/ 1398)   | خسرو فیضی (21 /01/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :2


شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا